ملخص الجهاز:
"»8 من چو شمعم که مجلسافروزم رشتهی جان خود همی سوزم شمع کردار بر لگن سوزان این سخنها که مغز جان من است گر بد از نیک شد زبان من است (مثنویهای سنایی-ص 171) قرآن آفرینش بشر را با رنج و اندوه میداند، «و لقد خلقنا الانسان فی کبد»(4/09) خواجه عبد الله انصاری گوید:«اهل دنیا صیدشدگان ابلیساند به کمند شهوات و اهل آخرت صیدشدگان حقاند به کمند اندوه،قال الله تعالی؛ لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین(76/82) 9 قال رسول الله(ص):«ان الله تعالی یحب کل قلب حزین»01 حزن و تفکر از مقامات اولیاست:«از مقامهای مصطفی-علیه السلام -یکی فکر بود و یکی حزن،عایشه گفت:مصطفی پیوسته با فکر بودی؛ و پیوسته حزن تمام داشتی.
»02 از عشق تو ای صنم غمم بر غم باد سودای توام مقیم دم بر دم باد12 -غم به معنی عشق و در مفهوم عرفانی آن،همان غم کهنی است که مایهی تعالی روح و کمال انسانی است و در حقیقت زبان سخن گفتن عاشق با معشوق است: با یار نواز غم کهن باید گفت با او به زبان او سخن باید گفت عشق آن خوشتر که با ملامت باشد آن زهد بود که با سلامت باشد22 -غم عشق آسمانی است و هدیهی آن جهانی:«مرغانی که امروز گرد دام محنت میگردند و دانهی محبت میچینند،گردن این دام و حوصلهی این دانه از عالمی دیگر آوردهاند: اصل و گهر عشق ز کانی دگر است منزلگه عاشقان جهانی دگر است و آن مرغ که دانهی غم عشق خورد بیرون ز دو کون ز آشیانی دگر است32 انجام سخن اینکه:اندوع عشق تمام هستی را فراگرفته است و ندای اشتیاق محبوب از تمام در و دیوار وجود به گوش میرسد:«دریغا مگر آن بزرگ از اینجا گفت که اگر سینهی کمترین مورچه بشکافی،چندان حزن عشق خدا از سینهی او بدر آید که جهانی را پر گرداند."