ملخص الجهاز:
"پس باید به نار عشق حجابهای نفس شیطانی سوخته شود تا روح برای ادراک مراتب سید لولاک لطیف و پاکیزه گردد:نار عشقی برفروز و جمله هستیها بسوزپس قدم بردار اندر کوی عشاقان گذار[وادی سوم]و اگر عاشق به تأییدات خالق، از منقار شاهین عشق به سلامت بگذرد، در مملکت معرفت وارد شود، و از شک به یقین آید و از ظلمت ضلالت هوی، به نور هدایت تقوی راجع گردد، و چشمب بصیرتش باز شود، و با حبیب خود به راز مشغول گرددب.
در این وقت، صبح معرفت طالع شد، و چراغهای سیر و سلوک خاموش گشت:وهم(کذا)موسی با همه نور و هنرشد از او محجوب تو بیپر مپراگر اهل راز و نیازی، به پرهای همت اولیاء پرواز کن، تا اسرار دوست بینی و به انوار محبوب رسی، «انا لله و اناب الیه راجعون»[وادی چهارم]و سالک بعد از سیر وادی معرفت که آخر مقام تحدید است، به اول مقام توحید واصل شود.
دیگر، الفاظ در آن رتبه کجا وجود دارد تا اول و آخر یا غیر اینها معلوم شود و مذکور آید؟در این مقام، اول نفس آخر، و آخر، نفس اول است:آتشی از عشق در جان بر فروزسر به سر، فکر و عبارت را بسوزای دوست من!در خود ملاحظه فرما که اگر پدر نمیشدی و پسر ندیده بودی، این الفاظ هم نشنیده بودی.
این صرصر حیرت، چه درختهای معانی را از پا انداخت!و چه نفوسها را که از نفس برانداخت!زیرا که این وادی، سالک را در انقلاب آورد، ولکن این ظهورات در نظر واصل بسیار محبوب و مرغوب است، و در هر آن، عالم بدیعی بیند و خلق جدیدی مشاهده کند و حیرت بر حیرت افزاید و محو صنع جدید سلطان احدیت شود."