ملخص الجهاز:
واقعیت در آن بود که این تفکر، به شدت خودمحور (Egocentrist) بود و به همین دلیل از همان ابتدا روی به سوی نوعی تطورگرایی تک خطی (Unilinear Evolutionism) گذاشته بود که ظاهرا تلاش میکرد ضمانتهای علمی خود را در داروینیسم و سپس در داروینیسم اجتماعی بیابد و جالب آنکه خط مردمشناسی شوروی سابق نیز به دلایل کاملا ایدئولوژیک تا مدتها از آن تفکر،حمایتی بیچون و چرا میکرد.
استراوس برخلاف جبرگرایان تاریخی و اقتصادی هرگز مدعی آن نشد که ساختگرایی،قدرت پیشبینی و برنامهریزی و تعیین خطمشی برای جوامع انسانی بزرگ و حتی کوچک را دارد و زمانی که در اواخر دهه 70 میلادی، مخالفان او را مورد حملات شدید خود قرار دادند و ساختگرایی را ابزاری تازه در دست جبرگرایان ایدئولوژیک وانمود کردند،لوی استراوس به سادگی عنوان کرد:«ساختگرایی،مسؤولیتی در قبال سوء استفادههایی که اغلب به نام آن میشود،ندارد ما،چه زبانشناس باشیم،چه تاریخدان و چه مردمشناس،به هرحال در حوزههایی بسیار محدود فعالیت میکنیم.