ملخص الجهاز:
"(فدیهء ناقص) فضل یزدان علم باشد بر تمام خلق او لطف حق بر جملهء مخلوق حق شامل شود ناقصی گر فدیهء کامل شود غمگین مشو عدل آن باشد که ناقص فدیهء کامل شود (آمد و نیامد) خارها خشکد بصحرا تا یکی زان گل شود بس لگد بر سر خورد انگور را تامل شود هرکه از بخت مساعد بهره نتواند برد هفت بچه مینهد بلبل یکی بلبل شود (غم و شادی) هر غمی را در زمانه شادئی در پی بود لیک در دنبال هر شادی هزاران غم بود اندک اندک شاد گردد دل که شد مدغم به غم درد آید کوه کوه و ذره ذره کم شود (وعدهء بیخرد) کار اگر افتد بدست شخص بیعقل و خرد جای اصلاحات هر کاری کند وارو شود جای نان،دور قجر حاکم بمردم مژده ده شاه میآید بشهر و کارها نیکو شود (حوض و قورباغه) کل چو داری جملهء اجزا بدان توأم بود خود بزرگی جوی کاسبابش مهیا میشود گر نداری حوض هرگز فکر قورباغه مکن گر بسازی حوض خود قورباغه پیدا میشود 1-فضل خداوند بر تمام مخلوق عام است-تمام مخلوق مشمول لطف خدایند ناقص را فدیهء کامل کن-عدل آنست که ناقص فدیهء کامل شود."