خلاصة:
در این مقاله جایگاه عدالت در امنیت و نسبت آن با امنیت بررسی شده است. در این
چهارچوب، در آغاز پدیدهشناسی امنیت برای فهم اجزا و مرکز تعادل امنیت مورد بررسی
قرار گرفته، سپس پدیدهشناسی عدالت با توجه به کشف روابط احتمالی آن با امنیت بررسی
شده است و در بخش دیگر نسبت عدالت با امنیت و نقش آن در تعادلبخشی به امنیت مورد
توجه قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
"محرومیت نسبی به منزله علت نارضایتی دارای الگوهای مختلفی به شرح زیر است: اول) کاهش قدرت در برابر ثابت بودن اهداف و منافع، یعنی آن که در عین تغییر نکردن اهداف و منافع در طی یک زمان مشخص، به تدریج توانمندی بازیگر در حفظ منافع و اهداف کاهش یافته و این سرآغاز ناکامی در کسب اهداف و حفظ منافع است.
بنابراین شدت نارضایتی به علاوه و منهای عوامل دیگر مانند به علاوه آسیبپذیریها، تهدیدات شدت یافته و منهای قدرت مدافع میتواند باعث صدمه دیدن اجزای امنیت، مانند خدشهدار شدن نظام اجتماعی یا ثبات سیاسی گردد و سرانجام نیز در رویینترین لایه امنیت و ناامنی منجر به برخی پدیدههای امنیتی مانند جنگ، شورش، تظاهرات مسلحانه و موادی از این دست گردد.
از سوی دیگر معیارهایی ما را برای سنجش عدالت به مثابه رابطه میان حق و تکلیف، یعنی متعادل و متوازن بودن، برابری، آزادی و انصاف، ما را به شدت به معیارهای رضایت و نارضایتی و تعادل میان داشتهها و خواستههای بازیگران نزدیک میکند.
مرکز تعادل میان داشتهها و خواستههای بازیگران متعامل به منزله عامل ایجاد رضایتمندی، در عدالت نیز نهفته است، با این تفاوت که در عدالت مرکز تعادل بر اساس یک مجموعه از معیارهای ثابت مانند برابری، انصاف، اعتدال و آزادی معین میشود.
و همچنین حق و تکالیف در واقع رابطه میان داشتهها (منافع) و خواستههای (اهداف) بازیگران معرفی شد و امنیت نیز ایجاد تعادل میان خواستهها و داشتههای بازیگران متعامل در یک مجموعه امنیتی تعریف گردید."