ملخص الجهاز:
"وجه تمایز مهم دیگر چالشهای بعد از دهه 0431 با چالشهای قبل از آن،در این بود که از این مقطع به بعد،اساس رژیم پهلوی از سوی مخالفان زیر سوال رفت و این فهم،در واقع نتیجه نگرشی انقلابی بود که امام خمینی(ره)اتخاذ کرد؛در واقع بعد از دهه 0431 بود که قطببندی اساسی میان مخالفان شاه و رژیم وی بهوجود آمد و با وجود اینکه همواره جریانهای سیاسی متعددی در مبارزه با رژیم پهلوی حضور داشتند،نقش غالب و تعیینکننده از آن جریان مذهبی به رهبری روحانیان بود.
در حقیقت جرأت رژیم برای دور ساختن امام خمینی(ره)از ایران،ایجاد جو خفقان و وحشت عمومی،سرکوب اعتراضات و مبارزات و مخالفتها،تقویت ساواک،ساختن ارتش مدرن و مطیع،درآمدهای نفتی و ایجاد اعتماد میان امریکا و ایران و از همه مهمتر و اساسیتر،جاانداختن این تفکر که شاه سایه خداست و اوامر ملوکانهاش باید مطاع باشد،همگی بستری را فراهم ساختند تا رژیم در دهه 0431 خود را در اوج قدرت و شوکت ببیند و حتی امریکا نیز به این باور برسد که شاه واقعا از چنین جایگاهی برخوردار شده است.
این چالش،سرانجام سه جرقه سرنوشتساز را در اوایل دهه 0431 در تاریخ سیاسی ایران بهوجود آورد:یکی مخالفت شدید با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که نهایتا به پیروزی مراجع و علما ختم شد و حضرت امام(ره)از این حرکت و جرقه،بیشترین بهرهبرداریهای سیاسی را به عمل آورد؛دوم مخالفت با انقلاب سفید بود که به قیام عمومی پانزدهم خرداد در سال 2431 منجر گردید؛این حرکت باعث شد امام بهعنوان رهبری مذهبی در سطح کشور مطرح گردد؛و جرقه سوم، مخالفت شدید حضرت امام(ره)با لایحه مصونیت قضایی مستشاران نظامی امریکا(کاپیتولاسیون)بود که به تبعید ایشان انجامید."