خلاصة:
چکیده«حق کار زنان» پس از انقلاب صنعتی و پیدایش کارخانههای نوین صنعتی، در صدر مباحث سیاسی و اجتماعی قرار گرفت ونگرشهای متفاوتی نسبت به این موضوع پدیدار گشت. از یکسو، تأکید افراطی مکتب لیبرال ـ سرمایهداری و جنبشفمینیستی بر حقوق زنان ـ از جمله حق کار آنان بدون توجه به دیگر زوایای مسئله ـ یکی از مؤلفههای مهم از همپاشیدگینهاد خانواده و خدشهدار کردن کرامت و حیثیت زن در غرب گردید، و از سوی دیگر، در شرق و برخی جوامع اسلامی، باتأثیرپذیری از عرف و آداب و رسوم نادرست و مغایر با عقل و شرع، در حق زنان اجحاف رواداشته شد. این همه در حالیاست که حاکمیت هنجارهای حقوقی و اخلاقی اسلام از جمله در زمینه اشتغال زنان، میتواند نهاد خانواده و کرامت زنان راحفظ نماید. در این نوشتار، سعی شده است مستندات فقهی ـ حقوقی جواز، شرایط و محدودیتهای اشتغال زنان و نگرش کلیاسلام در اینباره مورد بررسی قرار گیرد. اصل جواز اشتغال زنان مورد تأکید کتاب، سنت و عقل است، اما در کنار آن، اذنشوهر به عنوان سرپرست خانواده، رعایت شرایط عمومی حضور زن در جامعه و رعایت کرامت زن، حیثیات زن و شوهر ومصالح خانواده از اهم شرایط جواز اشتغال زنان است. نگرش کلی اسلام آن است که زنان به مشاغلی روی آورند که متناسببا وضعیت روحی و جسمیشان باشد.
ملخص الجهاز:
"پس طرفداری از گسترش فعالیت اقتصادی زنان در غرب، در ابتدا با شعار «آزادی» و «مساوات» صورت گرفته، درحالیکه در واقع ناشی از ضرورت و نیاز به نیروی کار ارزان بوده است؛ زیرا کارگران و روستاییان پس از انقلاب صنعتیکار کشاورزی را رها کردند و به سوی مراکز صنعتی روی آوردند و با توجه به ناچیز بودن مزد کارگران مرد، آنان مجبوربودند زنان و کودکان خود را نیز برای کار کردن به کارخانهها گسیل دارند و به دلیل آنکه در آغاز انقلاب صنعتی لازم نبودکارگران از مهارتهای خاصی بهرهمند باشند، استفاده از کار زنان و کودکان مرسوم و متداول شد.
1 اما در قانون جدید حمایت از خانواده، منع از کار زن از سوی مرد در صورت مغایرت با مصالح خانواده و یا حیثیتزن و مرد، منوط به تأیید دادگاه شده است: شوهر میتواند با تأیید دادگاه، زن خود را از اشتغال به هر شغلی که منافی مصالح خانوادگی و یا حیثیت خود و یا زنباشد، منع کند.
1 بالا بودن ارزش کار زن در خانه از نظر اسلام و سازگاری آن با طبیعت زنان، موجب شده است که در اسلام، موردتأکید قرار گرفته و دارای اهمیت چشمگیری باشد؛ چنانکه برخی از جامعهشناسان غربی اعتراف دارند: زنان به طور طبیعی و غریزی، تمایل به کارهای خانه، از قبیل فرزندآوری و بچهداری دارند.
1 از سوی دیگر، در بسیاری از موارد، کارهای بیرون ازخانه به گونهای هستند که جمع بین وظیفه مادری و تربیت فرزندان و کار را عملا دشوار میکنند، و این تعارض موجبشده است زن در غرب، از وظایف فطری و متناسب با وضعیت جسمی خود فاصله بگیرد و در نتیجه، کودکان دچار انواعانحرافات اخلاقی شده و چه بسا به مجرمان بسیار خطرناک مبدل شوند."