خلاصة:
در میان همه کاربردهای«ذکر»در قرآن کریم،یک قدر مشترک وجود دارد که در همه آنها ملحوظ است؛اما یک معنای اضافی در اکثر آنها ضمیمه شده است. برخی فروعی برای ذکر آوردهاند که حتی شامل«تفکر»همه میشود. ذکر الله،اتصال به حضرت احدیت است و در جلوههای گوناگون.ظهور میکند. مطلق بودن«اذکرونی»در قرآن،انواع یادکردهای انسان از خدا را،پوشش میدهد.تفسیر پیشوایان معصوم(ع)و دیدگاه برخی مفسران مانند شیخ طوسی، طبری،طبرسی،زمخشری،میبدی،فخر رازی،ابو الفتوح رازی،علامه طباطبایی و سیوطی،به همراه تحلیل و ارائه نظر،بخشهای عمده این مقاله است. عالیترین«ذکر»،نسیان ذکر است که در اتصال به خداوند محقق میشود.در این نوشتار ذکر زبان،روح،نفس،عقل،سر،قلب و...تفسیر شده است.
ملخص الجهاز:
"» (ای القرآن)(فصلت،14) ذ)حراست و حفاظت و قدردانی: «و اذکروا نعمة الله علیکم» (-احفظوها و لا تضیعوا شکرها)(آل عمران،301)(طریحی،2631:3،903) تحلیل و نقد و ارائه نظر در میان همه این کاربردها،یک یا دو معنا(ذکر زبانی و ذکر قلبی)قدر مشترک میان همه معانی است و علاوه بر آن،هریک،عنایتی به جنبه اضافی هم دارد و در برخی موارد،ندارد.
» (بقره،251)جایگاه مناسبی است که تفاسیر معتبر مختلف،به شرح صورتهای گوناگون ذکر الله،پرداختهاند: ج)ابو الفتح رازی،صاحب روض الجنان،هشت صورت یاد کرد از سوی عبد را به نقل از صاحبان اندیشه تفسیری،بیان میکند که به صورت اختصار تقدیم میشود: 1-مرا به طاعت یاد کنید تا شما را یاری کنم.
ولی در میان این تعبیرها،سخن سعید بن جبیر را متین یافتیم که مطلق ذکر شدن «ذکر»دلالت بر اطلاق دارد و همه صورتهای طاعت را زیر پوشش میگیرد(ناقل فخر رازی است که در بحث تفصیل حقیقت ذکر،آوردیم)روایتهای ائمه اطهار(ع)که مصداقهای«اذکرونی»و«اذکرکم»را مشخص کردهاند،از باب جری و حمل بر یک مصداق روشن و پراهمیت است.
نگارنده در تلاش نیست که نقش ذکر زبانی را نادیده بگیرد و انبوهی از اوراد و اذکار توصیه شده در زمانها را بیحرمتی کند،بلکه تلاش این است که ذاکر راستین و صادق را متصل عملی و قلبی به خداوند معرفی کند و ذاکر زبانی را به شرط پایبندی قلبی و علمی به فرمانهای خالق،«ذاکر علی الحقیقه»-به تعبیر امام صادق(ع)-بنامد.
گرچه این تفسیر با متون تفسیری ما در ادعیه و کلمات رمزی و اسرارآمیز که به خاصان منتقل مینمودهاند،تضاد ندارد و حتی با سخن امام علی بن ابیطالب(ع)-که نقل نمودیم-(حتی تنسی نفسک فی ذکرک و تفقدها فی امرک)سازگاری دارد،ولی نسبت دادن به خدا(که آن را مقصود داشته)دشوار است."