ملخص الجهاز:
"چنانکه ابن عربی پس از رد نظر اشاعره در باب زیادت صفات بر ذات میگوید: «گفتگو و خلاف در این باب به درازا میکشد و شیوه ما بر این روش، یعنی انکار آنان و منازعه با ایشان، استوار نیست» (22) در جای دیگر پس از آنکه اقوال مختلف را در باب خلق اعمال ذکر میکند به نقض و ابرام آنها نپرداخته و معتقد است که «العارف یکفیه الاشاره»: «من مطلب را تفصیل میدهم ولی حقیقت امر را آنچنان که هست تعیین نمیکنم.
ابن عربی علی رغم اینکه در کتب خویش برای غزالی حرمت زیادی قائل است و حتی به چند واسطه از او حدیث نقل میکند، (26) اما او را بیشتر زاهد میبیند تا عارف (27) ؛ لذا لسان او را در موارد مختلف از جمله در باب ریا و اخلاص، لسان اهل الله ندانسته و وی را جزء عوام طریقه عرفان میشمرد: «آنچه عوام این طریقه (عرفان) چون ابو حامد و محاسبی و مانند آن دو بیان میدارند، لسان کسی نیست که جز خدا نمیبیند و ما در این امر تنها با اهل الله (خواص) سخن میگوییم» (28) .
هر چند مظاهر باهم متفاوتند و حتی تشکیک در ظهورات راه دارد ولی سرانجام همه تأثیرها از آن «ظاهر» و وجود حقیقی است بقول مولوی: ما عدمهائیم هستیها نما تو وجود مطلق و هستی ما اما اشعری وجود را به اشیاء نسبت میدهد گر چه اثر را از آنها سلب میکند؛ لذا از نظر عارف و حکیم متأله، به تناقض دچار میشود زیرا که «ایجاد و تأثیر دائر مدار وجود است» (37) بنابراین چیزی که تأثیر نداشته باشد نمیتواند از وجود برخوردار باشد و بر عکس."