خلاصة:
سهیلا وحدتی معتقد است حجاب موجب انکار هویت جنسی زن و زمینه ساز فرهنگی میشود و او را به شدت در زمینه رفتار جنسی کنترل میکند تا از
او موجودی بدون هویت جنسی، منفعل و تابع مرد بسازد. کنترل رفتار جنسی حتی به جداسازی در فضاهای عمومی انجامیده است. سن و شرایط ازدواج،
نداشتن حق طلاق، نداشتن حق سرپرستی کودکان و مانند اینها از قوانین تبعیضآمیز و ضد زن در جمهوری اسلامی است. پیش از ازدواج زن تابع پدر است و
بعد از ازدواج تابع شوهر. زن برده جنسی و ملک شوهر است و موظف به تمکینی از اوست. چرا شوهر و یا پدر اگر بفهمند که همسر یا دختر ایشان رابطه جنسی
با مردی دارد، میتوانند او را بکشند و چرا مجازات شلاق، اعدام و سنگسار (یا قتل ناموسی حکومتی و عمومی) برای رابطه جنسی زن قرار داده شده است. زن
ایرانی میخواهد کنترل بر بدن خود و رفتار جنسی خود داشته باشد.
ملخص الجهاز:
"چرا شوهر و یا پدر اگر بفهمند که همسر یا دختر ایشان رابطه جنسی با مردی دارد، میتوانند او را بکشند و چرا مجازات شلاق، اعدام و سنگسار (یا قتل ناموسی حکومتی و عمومی) برای رابطه جنسی زن قرار داده شده است.
نگاهی به قوانین تبعیضآمیز ضد زن در جمهوری اسلامی نشان میدهد که همه این قوانین بهطور عمده در مواردی است که هویت جنسی زن در حوزه خصوصی مطرح است؛ سن و شرایط ازدواج، نداشتن حق طلاق، نداشتن حق سرپرستی کودکان، نداشتن حق انتقال تابعیت به فرزندان، و دیگر موارد نابرابری زن و مرد در قانون خانواده.
به بیان ساده، حکومت امکان مجازات رفتار جنسی زن را برای همه افراد جامعه فراهم میکند، بهطوریکه هر فرد بیگانه با زن، بدون آگاهی از ابعاد شخصیت او، گذشته یا آرزوهای آینده، میزان تحصیلات یا مهارتهای فردی و شغلی، و یا حتی سن و موقعیت فرزندان او، این امکان را دارد که فقط و فقط به خاطر رفتار جنسی زن با پرتاب سنگ، زن را تا حد مرگ شکنجه نموده و در نهایت او را به قتل برساند.
اکنون کمپینهای گوناگون با خواست قانون بیسنگسار، تغییر قوانین تبعیضآمیز، حق انتقال ملیت از مادر به فرزند، و حق ورود به ورزشگاهها، همه و همه حکایت از این دارد که زنان به برابری جنسیتی در حوزه عمومی (حتی اگر بهصورت کامل تحقق پیدا کند) قانع نیستند و حق خود را در زمینه حقوق فردی و آزادیهای شخصی میطلبند."