خلاصة:
نویسندگان در این مقاله سعی نمودهاند عملکرد بعضی از سران کشورهای در حال توسعه مثل ونزوئلا، نیکاراگوئه و... در بحث چگونگی پوشش لباس و رفتار فردی را یک نوع عمل متظاهرانه تفسیر نمایند و چنین معتقدند که آنان سادهزیستی را وسیلهای و ابزاری برای دستیابی به اهداف خود قلمداد میکنند و این بحث را به سیاستمداران ایرانی نیز تسری دادهاند.
ملخص الجهاز:
"قدرت انواع تجملات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی دارد که قدرتهای ضعیف میکوشند، با پوشیدن این تجملات، خود را خیرهکننده به نمایش گذارندو فضای گفتاری و کلمات و مفاهیم در جامعه ایران امروز چنان شناور و سیال است که کمتر اصطلاحی را میتوان واجد معنای دقیق بینالاذهانی دانست، تا درباره آن به نحو موثر و مطلوبی بحث و گفتوگو کرد، سادهزیستی نیز مصداق دیگری در تایید این ادعاست و قبل از تحدید معنایی آن سخن گفتن درباره چرایی و علل بروز آن امری زاید و ناشدنی مینماید و امید آن داریم که هر چه زودتر از فضای سیال کنونی خارج شویم.
تقسیمبندی آقای پورنجاتی از سادهزیستی زاویه دید بحث را به خوبی روشن کرده است و به نظر میرسد که تقسیم صحیحی باشد و برداشت ایشان از سادهزیستی عارفانه و عاجزانه، تلقی درستی است و به خوبی معنا نموده، اما آنچه محل کلام و محل نزاع ما با ایشان قسم سوم است؛ یعنی «سادهزیستی معطوف به قدرت» ایشان این نوع سادهزیستی را مطلقا مخرب میداند و معتقد است نیت حاکم از سادهزیستی هر چه باشد چه الاهی و چه به عنوان یک مانور سیاسی نتیجه یکی است و آن «فرو کاستن نصاب یا استاندارد زندگی انسانها به حداقلها» سؤال اساسی اینجاست آیا اگر حاکمی از ضمیر باطن به قصد قربت الاهی سادهزیست باشد او مروج فرهنگ تنبلی و کمکاری در جامعه است؟ او به مردم میگوید کار نکنید و به حداقل راضی باشید؟ قطعا برداشت چنین معادلهای از سادهزیستی حاکم، برداشت غلط و دور از انصافی است."