خلاصة:
بانک جهانی مهمترین نهاد کمکهای توسعهای است. نگارنده در این مقاله بر آن است تا
نشان دهد، چرا و چگونه، کمکهای توسعهای در شکل رایج، ناکارآ و بیتأثیر بوده است.
او در این راستا، به انواع کمکهای غیرمفید توسعهای، با توجه به دو شکل رایج
کمکها برای «مهندسی اجتماعی» و «کمکهای خیرخواهانه» پرداخته و دلایل شکست آنها را
تشریح میکند. در بخش دیگری از مقاله، به مشکلات ساختاری بانک جهانی پرداخته
میشود. قدرت انحصاری بانک جهانی، وابستگی این بانک به ایالات متحده آمریکا، توجه
به پول به عنوان عامل کلیدی توسعه و تعامل با دول جهان سوم که خود بخشی از مشکل
توسعه نیافتگی هستند، به عنوان راهحل توسعه، از جمله مشکلاتی است که نگارنده را از
اصلاح این بانک، لااقل در کوتاه مدت، ناامید کرده است.
ملخص الجهاز:
"در این مقاله تلاش خواهم نمود تا نشان دهم، چرا و چگونه، کمکهای توسعهای در شکل رایج آن، ناکارآ و بیتأثیر بوده است و در این میان، با توجه به امکانات بانک جهانی و سایر نهادهای مرتبط، نظیر صندوق بینالمللی پول، رویکرد جایگزینی را به کمکهای توسعهای ارائه نمایم.
در این مسیر دو مشکل جدی وجود دارد: نخست آنکه در این شکل کمکها، کشورهای یاریرسان خود را در جایگاهی بر فراز مسیر توسعه کشورهای یاریپذیر میبینند و به گمان خویش، به طور پیوسته، کشور یاریپذیر را تا توسعه هر چه بیشتر هدایت میکنند؛ اما در عمل، چه تضمینی وجود دارد که کشور یاریرسان در انتخاب این مسیر دچار اشتباه نشود و اصولا آیا توسعه یافتگی کشورهای یاریپذیر، در بلندمدت به سود کشورهای یاریرسان است؟ کمکهای غیرمفید نوع دوم: کمکهای خیرخواهانه نوع دوم کمکهای بیثمر زمانی به وقوع میپیوندد که کشور یاریرسان، عملا با پرداخت کمک خیرخواهانه، این انگیزه را به کشورهای یاریپذیر تلقین میکند که در شرایط موجود باقی بمانند تا همچنان از کمکها بهرهمند شوند و بدین ترتیب، خودیاری کشورها در مسیر توسعه، به حداقل کاهش مییابد.
اگر بخواهیم روند منطقی بانک جهانی برای کمکهای توسعهای در آینده را ترسیم کنیم، باید به این بانک پیشنهاد کرد که بسته کمکهای توسعه (شامل کمک به کشورهای جنگ زده و کشورهای با درآمد سرانه پایین) را همراه با اصلاح مشکلات ساختاری فوقالذکر به اجرا گذارد."