ملخص الجهاز:
"4-مقصود و مراد ازلی از نفخ صور و قیام و رستاخیز،رساندن هر مخلوقی بسزای عمل و پاداش کار اینجهانی اوست،از حیث تنزل یا ترقی و قرب و بعدش بذات الهی،نه چنانکه برخی تصور کردهاند،مجازات الی الا بد،بنابراین چون-چنانکه گذشت-مقتضی حکمت ازلیه و عنایت ذاتیه خداوند متعال از خلق موجودات بر اینست که هریک از آنان را بغایت مورد لزوم و کمال و فعلیت نصیب او برساند،باید عذاب جهنم نیز جزء این برنامه باشد، و بهمین دلیل این عذاب چنانکه محی الدین عربی گفت عین عذب بوده و برای تصفیه هر موجودی از کدورات ذاتیه،که مانع در راه کمال اوست واجب و مقدار و نحوه و کیفیت آن برای آن موجود بستگی دارد باراده ازلی و ذاتی،در این خصوص که آنموجود بچه مقدار و نوعی از کمال بهرهمند است و تا چه مرتبه و درجه باید ارتقاء یابد و مقدار غبار امکانی و کدورات باطنی او چه اندازه میباشد و برای تصفیه کامل و عروج بمبدأ وجود و تقرب حضرت کردگاری چه مدت رنج و الم و آتش و عذاب برای این مقصود لازم مینماید،و اگر این نظر غلط باشد،لازم میشود جهنم که عبارت دیگری از تصور آلام و معاصی و تمثل افعال و گناهان اینجهانی است،از حضرت باریتعالی-جل شأنه-صدور نیافته باشد و قهر او هم،برگشت بلطف و مهرش نداشته باشد،و چون ملزوم باطل است،بالبداهه لازم نیز محکوم به بطلان خواهد بود،و جهنم بمنزله کارگاه تصفیه مخلوقات دارای عقل و ادراک است،و بنوبت خود کلاسی برای تطهیر از شوائب و آلودگیهای اینجهانی میباشد،و خلق آن مغایرتی با لطف الهی نداشته،بلکه عین لطف و مقتضی رحمت و لازمه رساندن هر مخلوقی بغایت و کمال مناسب با استعداد ذاتی و قابلیت ازلی آن خواهد بود و بقول فیلسوف و عارف سبزوار: اذ مقتضی الحکمه و العنایه ایصال کل ممکن لغایه یعنی مقتضی حکمت حکم علی الاطلاق،و عنایت و تجلیات ذاتی و صفاتی او،رساندن وجود هر ممکنی و عین ثابتی بغایت مطلوب و کمال اوست،پس عذاب و جهنم نیز داخل در این هدف است،و معنی خلود،نمیتواند بجاودانه و دهری و سرمدی مانند ذات الهی تعبیر شود."