ملخص الجهاز:
"نقاشی است که دارد از راهی غیر مستقیم -و هنرمندانه-پیامی را،که جز از این راه،از هر راه دیگری اگر که بود،میپلاسید و یا احمقانه ساده و شعاری میشد،منتقل میکند اما اگر اسپهبد نقاشی«مفهومی»باشد،ناچار پیامش باید از راهی مستقیمتر و سرراستتر منتقل شود.
اینطور است که بسیاری از کارهای اولیهء اسپهبد را میشود نمونههای موفقی از تصویرگریهای در قطع بزرگ به شمار آورد،و جز اینها،نمونههای دیگری از طراحیهای ساده، اما بسیار گیرا و گرم او که برای چاپ سنگی(لیتوگرافی)کار شده،در زمره آثار«گرافیک هنری»او قرار میگیرند.
باد سالها که بر درخت پاگرفته و تناور شدهی علیرضا اسپهبد وزید، برگوبر بیشتری حاصل شد،و بگذاریم از تفننهای گوناگونی که با مداد رنگی قلمانداز-اما دقیقاش-از صورت پدر و همسر و آدمهای دیگر دوروبرش شکل گرفت(و زیباترین آنان هم، آن نیمرخ نیمتنهی بانوی به کاهلی دراز کشیدهای که شبکهای از نخهای به هم پیچیده را از لای انگشتان دستانش گذرانده است و شاخهای ،از بالای پنجرهای دارد تماشایش میکند).
زبان نقاشی-که خصلت عمومیت بیمرز آن،امکان انتقال و همدلی و درک شدن را در ذات خود دارد-در این جا به کار هنرمندی میآید که میخواهد اندوه تنهاییاش را با زبانی تمثیلی،شاعرانه و بسیار تند و خشونتآمیز بازگو کند-و شاید به همین سبب است که این نقاشیها از بسیاری از نمونههای دیگری که شاید به خاطر کمبود جا و یا احساساتی بودن بیش از حدشان-در این کتاب نیامدهاند،ماندگارتر و مؤثرتر بودهاند...
در تعداد بیشتری از این اندامهای ترکیبی(که اسپهبد نمایشگاهی در سال 1369 از آنها) گذاشت)مجموعهای از آدمها و حیوانات مجزا-آدمها اسبها بیشتر-را کنار هم قرار داده است و در تعدادی دیگر،ترکیب،بهصورت مخلوقهای غریبی در میآید که کاملا یادآور انسان- جانورهای باستانی میشود:از مینوتورها و پانهای یونانی تا شیردالها و جانوران غریب تخت جمشید..."