سوقات نوروزی از شیراز الأدب والفن

"سوقات نوروزی از شیراز در قفس سید احمد حجتی آینه‌ها را به گناهی بشکستم‌ عشق آمد به سراغم چو من از خویش برستم‌ چون شکست آینه‌ها آینه روی تو دیدم‌ شوق دیدار تو،خود را و قفس را بشکستم‌ بال پرواز من ای سرخ‌تر از بینش سبزم‌ من بجز عشق و رهایی نشناسم‌ نپرستم‌ گر توانم که تو را شهد رهایی بچشانم‌ اندر این کوشش زیبا کنم احساس‌ که هستم‌ عمر را فصل بهاری‌ست که سبز است و معطر لحظه‌هایی به حساب است که از پا ننشستم‌ خاصه آن دم که‌ چنان قطره به دریا برسیدم‌ به تو پیوستم و دریا شدم‌ از خویش گسستم‌ زرق دامی است که با قند ز ابریشم تقوا شکر و صد شکر کزین دام فریبنده‌ بجستم نقل از مجموعهء شعر غسل در اشک از رضانژاد(شیرازی) 1 سیاه‌پوستان‌ بانمک‌ترین‌ شعر خورشیدند. 5 اگر نقاش می‌بودم‌ صدایت را به روی بال شعرم می‌کشیدم‌ تا کنی پرواز."