ملخص الجهاز:
"سه شعر از ظفر صوفی فرغانی ظفر صوفی فرغانی،سال 1964 میلادی در روستای ده میرسد،شهرستان سوخ استان فرغانه ازبکستان متولد شده،فارغ التحصیل دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه دولتی شهر سمرقند است.
نمونه سرودههایش در نشریههای تاجیکستان و ازبکستان به چاپ رسیده است.
در بخارا از گلوی خانم امشب دست غول غم گرفته، شب سیه پوشست،گویی مثل من ماتم گرفته.
مردهءیی صاحبی شد روح این شهر نیکان، بسکه دیوارش چو پیشین نیست اسماعیل سامان.
بوی صحرا کرده مغشوش بوی جوی مولیانش، رودکی خوارست اینجا، خوار شد بسکه زبانش از فشار دست حسرت میشود دل ریزه ریزه، از دیار هفت پشتش تاکنون سینا گریزه...
حسرتا،مخدوم دانش خادم ارمان و غم شد، قسمت اهل بخارا بعد سامانی الم شد...
از گلوی جانم امشب دست غول غم گرفته، شب سیه پوشست،گویی مثل من ماتم گرفته...
التجا بعد چندی جاودانی میشود عمر این شبهای تار، صبح از بیآفتاب میمیرد پشت گوه انتظار..."