ملخص الجهاز:
"محمد ابراهیم باستانی پاریزی (استاد دانشگاه تهران) نزدیک شصت سال ازآنروز میگذرد،مقصودم روزی است که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران(پشت بهارستان)مجلسی برای یادبود ترور محمد مسعود(-دهاتی)روزنامهنویس معروف مدیر مرد امروز گرفته شده بود و در آن مجلس گروهی از دانشجویان و نویسندگان صحبت کردند،و من نیز که دانشجوی رشته تاریخ و جغرافیای دانشکده ادبیات بودم،شعری را که به همین مناسبت هنگام قتل مسعود سروده بودم و تا آن روز بارها به چاپ رسیده بود برای حاضران خواندم: بعد ازین تا باد فروردین ره گلشن بگیرد تربت مسعود را در لاله و سوسن بگیرد ای شهید راه آزادی سزد کز کشتن تو مام گیتی پردهء ماتم به پیرامن بگیرد لالهای در گلشن آزادگی دیگر نروید جز که از خون تو سرمشقی درین گلشن بگیرد بشکند از بن درختی کاندران مرغی خوشآوا ساعتی نتواند اندر شاخهای مأمن بگیرد خرمن عمر تو را آن کس که آتش زد،الهی آتش بدبختیاش یک باره در خرمن بگیرد از پس از این قتل،بینی هرکجا آزادهای را گو به بر دیگر کفن برجای پیراهن بگیرد ترسم از بنیان سوزاند به ناگه خانمانش آتش این خون ناحق هرکه را دامن بگیرد گر ز آزادی کسی خواهد خبر گیرد ازین پس گو،سراغ مدفن مسعود را از من بگیرد لازم به تذکر نیست که مثل این که«کام من سیاه»بوده و نفرینهایم همه عملی شده است.
الاهرام را سلیم و بشاره تقلا باز هم لبنانی در 1875 م/1292 هـ/اواسط سلطنت ناصر الدین شاه در مصر پی افکندند،و همین سال پیش،در یک شماره الاهرام من متوجه شدم که یکی از نویسندگان آن روزنامه،وقایع آن روز را در 150 سال گذشته بررسی و از شمارههای گذشته عینا نقل کرده است-که خودش یک صفحه تمام شده بود-آنطور که مثلا اطلاعات در چهل سال پیش نقل میکند."