خلاصة:
هدف اصلی دکارت از بحثهای فلسفی رسیدن به یک علم واحد کلی است که فقط با دستیابی به یک روش معقول کامل و شامل میتواند تحققپذیر باشد.البته فلسفه مبتنی بر اصالت عقل دکارت با سنتهای قبلی(اعم از دوره باستان یا قرون وسطی) تفاوت زیادی دارد زیرا توجه اصلی دکارت به علوم جدید است و کار اساسی او از لحاظ فلسفه اولی اثبات نوعی عقل است که عمیقا نه فقط مجهز به روش میشود بلکه خود را اصلا جز تشخیص ترتیب امور و فهم تقدم و تأخر آنها چیز دیگری نمیداند و حتی گویا فلسفه اولی براساس نیازمندیهای همین روش شکل نهایی خود را بدست میآورد.این مطلب با دقت در علوم مختلف و مصادیق خاص موردنظر دکارت در این مقاله تحلیل و بررسی میشود
ملخص الجهاز:
البته فلسفه مبتنی بر اصالت عقل دکارت با سنتهای قبلی(اعم از دوره باستان یا قرون وسطی) تفاوت زیادی دارد زیرا توجه اصلی دکارت به علوم جدید است و کار اساسی او از لحاظ فلسفه اولی اثبات نوعی عقل است که عمیقا نه فقط مجهز به روش میشود بلکه خود را اصلا جز تشخیص ترتیب امور و فهم تقدم و تأخر آنها چیز دیگری نمیداند و حتی گویا فلسفه اولی براساس نیازمندیهای همین روش شکل نهایی خود را بدست میآورد.
کلا میتوان گفت که هر دو متفکر یعنی هم ارسطو و هم دکارت در جهت ایجاد تعادل و تعامل میان علوم، به نحوی به جایگاه خاص هریک از آنها توجه زیربنایی دارند و فقط به تکرار فهرستوار عناوین آنها اکتفاء نمیکنند،بلکه دقیقا تقدم و تأخر آنها را مراعات مینمایند و اینکه در نزد یکی،ما بعد الطبیعه در انتها و در نزد دیگری در ابتداء آورده میشود،در فهم موضع هریک،جنبه کلیدی پیدا میکند و مدخل خوبی برای ورود به فلسفه آنها میتواند باشد.
حدود زیادی فرق دارد و در واقع توجه اصلی او به علوم جدید است و کار زیربنایی او از لحاظ فلسفه اولی اثبات نوعی عقل است که عمیقا نه فقط مجهز به روش میشود بلکه خود را اصلا جز تشخیص ترتیب امور و فهم تقدم و تأخر آنها چیز دیگری نمیداند.