ملخص الجهاز:
"مرد در اثر تجربهی مکرر مصایب این حقیقت را کشف کرده(و هر چند کاملا آنها را به کار نبرده است)که در تمام آفرینشهای او،این ضربان اخلاقی برای گریز از تباهی باید حفظ شود؛و اینکه افزایش سیر نشدنی قدرت به پیشرفت واقعی منجر نمیشود،و هر چیزی نیازمند توازن است.
اگر زنان با محرک بیرونی،چیزی مانند یک مادهی مخدر بیابند و به نوعی خمر دائمی حسی نگری عادت کنند،در این صورت حساسیت زیاد طبیعی خود و همراه با آن شکوفههای زنانگی خود،و قدرت واقعی خود برای حفظ نسل بشر را با چیزی که بشر بیش از (به تصویر صفحه مراجعه شود) *ایندیراگاندی در مدرسه تاگور در شری نیکتان همه بدان نیازمند است از دست میدهند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) *تاگور با دختر خواندهاش پراتیما در ایران(1932) بنابراین هر چند در مرحله فعلی تاریخ،مرد،با نادیده انگاشتن اصل پویایی رشد،برتری مردانه خود را به رخ میکشد و تمدن خود را با ساختمانهای بزرگ سنگی میسازد اما نمیتواند همراه با آن ماهیت زن را در زیر گرد و غبار یا در مصالح بیروح ساختمانی خرد کند.
مسئله این نیست که زن در تلاش برای آزادی خود در حیات و زندگی است و بر ضد قدرت مرد مبارزه میکند بلکه او مخالف تمدن مردانهای است که هر روز قلبش را میشکند و زندگیاش را به ویرانی میکشد.
بنابراین این امید هست که تمدن آینده فقط بر مبنای رقابت اقتصادی و سیاسی و استثمار نباشد بکله بر اساس همکاری اجتماعی در سراسر جهان باشد براساس ایدهآلهای روحی متقابل،و نه بر مبنای آرمانهای کارآیی اقتصادی،و آنگاه زنان جایگاه واقعی خود را باز مییابد."