ملخص الجهاز:
"تعدادی نیز مانند رزماری ساتکلیف، چنان تصور زندهای با کلمات خلق میکنند که خواننده خود را در گذشته احساس میکند.
رزماری ساتکلیف داستان تاریخی با تناقضی روبهروست و آن این که براساس آمیزهای از تخیل و واقعیت استوار است سخاوتمند نسبت به کیپلینگ،اظهار دین میکند و تأثیر این نویسنده بر آثارش را میتوان در زبان غنیای که به کار میبرد،مشاهده کرد.
الیزابت جرج اسپیر71،دوبار هنگامی که ژانر رمان تاریخی تازه مطرح شده بود،شخصیتهای واقعی به کرات ظاهر میشدند، اما هرچه تأکیدها از تاریخ سیاسی به تاریخ اجتماعی گرایید،داستان زندگی مردم عادی و خیالی بیشتر رواج یافت مدال نیوبری را ربود؛اولین بار در سال 1956، برای کتاب«ساحره دریاچه پرنده سیاه»72 که فضای بسته انگلیس نو در عهد پیوریتنها را در سال 1687 به تصویر میکشد و در آن، دختری بدون تعصبات مذهبی،به دلیل دوستی با فردی از یک فرقه مذهبی،به جادوگری متهم میشود.
این کتابی است عمیق و پرمغز،راجع به محاکمه و زندانی شدن یک کتابفروش،به دلیل عقاید سیاسیاش در قرن 18،طبل زده نشود81(1966)،داستانی تیره و تار و خشن درباره کارگری است که به علت دستداشتن در تظاهراتی برای حقوق بالاتر، به استرالیا تبعید میشود.
پیتون87نیز در این زمان شروع به نوشتن کرد و سه داستان قوی درباره دریا و ساحل اسکس به چاپ رساند،اما دریا و تاریخ دریانوردی به زودی جذابیت خود را از دست داد و خانم پیتون نیز از این موضوع،به موضوع اسبها و گرایید.
وی جایزه کارنگی را برای داستان«لبه ابر»88،دومین کتاب از یک مجموعه سهگانه، در سال 1969 از آن خود کرد که مخالفتهایی نیز برانگیخت؛زیرا این داستان عمق داستانهای اولیه او را نداشت؛«میوه پادرختی»89(1962)، «پرنده ماپلین»90و«تندر در آسمان»."