ملخص الجهاز:
"این دستان من است که جام گلها را به نشانه غرور و مستی در کنار ستارها مینشاند گلدان کوچک روی میز اطاقم هم حالوهوای باغچه را دارد.
در خود اسطورهها را محافظت میکنم،وقتی گلهایم به ثمر نشستند آنها را میچینم و در گلدانم میگذارم،این گلدان را من شبهای جمعه به کنار مقبره پدرم میبرم و به او هدیه میکنم او هم سرور تازه میگیرد.
وقتی سرو با حرکت باد تکان میخورد، احساس میکنم هر آن آشیانه فرو میافرد!اما پنجههای سرو همچنان آشیانه را با قدرت نگه میدارد،پس این دل من است که میلرزد و میترسد،شاید کلاغ پیر هم با گلهای این باغچه پیوند خورده است!ولی من مراقب این پیوندم!
لبخندشان،معنای زندگی است وجودشان تفسیر زندگی است،با آنان من نیز تفسیر میشومـ من زندگی باغچهها و گلها را با هیچچیز عوض نکردهام وقتی در کنار سفره گسترده گلها شبنم،پروانه،شقایق و نسیم مینشینند من هم مینشینم."