ملخص الجهاز:
"این تعبیر نشان میدهد که آخرت،باطن دنیاست؛ لذا فرمود از این افراد ظاهربین که از درون غافلاند اعراض کن؛ «اعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوة الدنیا ذلک مبلغهم من العلم» (النجم،03) رابطهء دین با فطرت اگر دنیا اعتباری بیش نیست و درون این دنیا آخرت است،این قوانین اعتباری یک سلسلهء اعتباری است که از درون نشأت گرفته و انسان را به«درون»هدایت میکند و برابر با درون و فطرت تنظیم شده است؛لذا خدای سبحان از دین به عنوان فطرت یاد میکنند؛ (1)قال رسول الله(ص):من سلک طریقا یطلب فیه علما سلک الله به طریقا الی الجنة(الی ان قال):و ان العلماء ورثة الانبیاء،ان الانبیاء لم یورثوا دینارا و لا درهما و لکن ورثوا العلم،فمن اخذ منه اخذ بحظ وافر.
اینها اگر به دستورات اعتباری دین عمل میکردند به باطن دنیا راه مییافتند؛اما چون به این اعتباریات دینی اعتناوی نکردهاند و به این دستورات حرمت ننهادند،در ظاهر طبیعت که«متاع غرور»است ماندهاند و هرگز راهی به باطن پیدا نکردهاند،اینها اصحاب دنیایند که از آنها در منطق قرآن به عنوان«اصحاب الشمال»و«اصحاب مشئمه»و مانند آن یاد میشود.
مرحوم استاد علامه طباطبائی-رضوان الله علیه-با استمداد از این مبنا که ممکن نیست انسان حقیقت وجودی را بدون مشاهدهء قیم و قیوم او مشاهده کند،میگویند اگر کسی نفس خود را مشاهده کند،حتما خدای سبحان را مشاهده خواهد کرد و این بهترین راه برای«و لایت»و برای شهود جمال و جلال حق است.
شناخت نفس،اساس مراتب توحید بنابراین وقتی انسان ذات خود را اینچنین دید،افعال خود را فانی در فعل فاعل مستقل میبیند که خدای سبحان است و برایش روشن میشود که از دیگر موجودات نیز هیچکدام استقلال ندارند، و چون استقلال ندارند،فعل آنها فانی در فل خدای سبحان است."