ملخص الجهاز:
"این ارکان عبارتند از: 1-صیغهء وقف 2-واقف 3-عین موقوفه 4-موقوف علیه در این مقاله رکن اول از نظر فقه به طور استدلالی مورد بحث قرار میگیرد؛و ابتدا مناسب است چند مطلب را به اشاره بیان کنیم: 1-تردیدی نیست که وقف به لفظ«وقفت»بدون نیاز به قرینهای از لغت یا عرف و یا شرع تحقق پیدا میکند،زیرا این لفظ در معنی وقف صراحت دارد و عالمان مذاهب اسلامی در این مطلب اختلافی ندارند،بلی در تحقق وقف به لفظ«حبست و سبلت»بین عالمان اختلاف است: ابن ادریس در کتاب سرائر مینویسد:«لفظهای صریح در وقف«وقفت و حبست و سبلت»است...
و اما استدلال بر اعتبار لفظ خاص در تحقق وقف به استصحاب به بیان اینکه اگر وقف به لفظ«وقفت»واقع شود قطعا حاصل میشود،ولی اگر به غیر آن-از الفاظ دیگر- باشد شک در تحقق آن میشود و در نتیجه شک میکنیم که آیا آنچه به آن وقف تعلق گرفت از ملک واقف خارج شد یا خیر،در این فرض باید به خارج نشدن آن از ملک مالک به دلیل استصحاب حکم شود،چون ارکان استصحاب(یقین سابق،شک لاحق و وحدت موضوع در ظرف یقین و شک)در فرض مسأله وجود دارد پس باید صیغهء وقف به لفظ«وقفت» باشد نه به غیر آن از الفاظ دیگر.
2-آیا وقف به فعل و عمل-بدون اینکه لفظ«وقفت»و مانند آن بر زبان جاری شود-محقق میشود؟مثلا اگر فردی مسجدی را بسازد و در اختیار نمازگزاران برای ادای نماز قرار دهد و یا قالچه و مانند آن را به قصد وقف در مسجدی بیندازد آیا وقفیت حاصل میشود و یا آنکه باید به لفظی که نمایانگر وقف باشد تلفظ شود و مجرد فعل کفایت نمیکند؟ در این مسأله بین عالمان مذاهب اسلامی اختلاف وجود دارد."