خلاصة:
تحولات اخیر در روابط بین الملل و بخصوص بحران عراق، این بحث را مطرح ساخته است که
اصولا نقش و جایگاه سازمان ملل در حفظ صلح و امنیت بینالمللی چیست. سازمان ملل، به عنوان
یکی از سیستمهای فرعی نظام بینالملل، همواره تحت تأثیر ساختار نظام بین الملل و فرایندهای
کنترلی آن قرار داشته است. شکلگیری نظام هژمونیک دستوری و استبدادی، به دنبال رویداد
یازدهم سپتامبر و اشغال عراق توسط آمریکا، بدون مجوز شورای امنیت، نقطه عطفی در تکامل
تدریجی افول نقش سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنیت بینالمللی ارزیابیگردیده و نقش آنرا
بهعنوان ابزاریدر جهت ژئوپولتیکتازهآمریکاتنزلدادهاست.
ملخص الجهاز:
"به عبارت دقیقتر، شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان عالیترین مرجع امنیت دسته جمعی در جهان، پس از حمله نظامی آمریکا به عراق، از چه جایگاهی در جهت حفظ و صلح امنیت بین المللی برخوردار شده است؟ در واقع این پرسش در مقیاسی وسیعتر به یک سؤال دیگر و آن، به جایگاه و نقش رژیمهای بینالمللی و به طور مشخص، سازمان ملل، به عنوان یک رژیم امنیت دستهجمعی در نظام بینالملل و چگونگی تغییر و دگرگونی و به عبارتی، تأثیر نظام بینالملل بر آن باز میگردد.
(1) اما آنچه که بر اهمیت بحران عراق در وضعیت کنونی نظام بینالمللی افزوده است، از یک سو ارتباط این مسأله با جایگاه و موقعیت سازمان ملل به عنوان یک نظام امنیت دسته جمعی در حفظ صلح در نظام بینالمللی است و از سوی دیگر، ارتباط آن با ساختار در حال شکلگیری نظام بینالملل، پس از تحولات یازدهم سپتامبر است؛ همانطور که پیشتر اشاره شد.
در حالی که هدف این کشورها، تحکیم نقش و جایگاه شورای امنیت و بازگرداندن اوضاع جهان به یک سیستم چند قطبی در چارچوب اصول و قواعد حاکم بر سازمان ملل بود: «استراتژی کلان جدید، آمریکا را بسیار متفاوتتر نشان میداد؛ یک کشور تجدید نظر طلب که در پی بهرهگیری کامل از مزیتهای زودگذر قدرت خویش در نظام نوین جهانی است."