ملخص الجهاز:
"ابو علی بلخی ابوریحان بیرونی در اثر نامدار خود آثار الباقیه نگاشتهء 391 از شاهنامهء منثوری نام میبرد که نوشتهء ابو علی محمد بن احمد بلخی شاعر است،و برمبنای کتابهای معتبر چون سیر الملوک ابن مقفع و کتاب محمد بن جهم برمکی و کتاب هشام بن قاسم و کتاب بهرام بن مردان شاه موبد شهر شاپور و کتاب بهرام بن مهران اصبهانی تصحیح نموده و سپس آن اخبار را به زعم خویش با آنچه بهرام مجوسی نوشته مقابله کرده است؛و به این ترتیب میتوان گفت شاهنامهء ابو علی بلخی برمبنای روایتهای مکتوب تدوین گشته است.
البته به جای خود یاد خواهم کرد که دو مقدمهء دیگر به زعم عموم،و سه مقدمه به گمان استاد شادروان سعید نفیسی،بر شاهنامهها در دورههای پسینتر نوشته شده است که نخستین،یعنی همین مقدمهء ابو منصوری را مقدمهء کهن،و مقدمهء میانین را اواسط،و مقدمهء نگاشته بر شاهنامهء بایسنقری، شهزادهء تیموری را-سال 829 هـ مقدمهء جدید خواندهاند.
چنانکه گذشت از شاهنامهء ابو منصوری در آثار الباقیه-391 هـ-دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی سخن رفته است،و نیز در اثر ارجمند ابو منصور حسین بن محمد مرغنی ثعالبی به نام؛غرر السیر یا غرر اخبار الملوک و سیرهم،که بنادرست به ابو منصور عبد الملک بن محمد ثعالبی نیشابوری منسوب داشتهاند،و با مقدمهء عالمانهء استاد شادروان مجتبی مینوی بر چاپ افست این کتاب از سوی کتابخانهء اسدی در تهران به 1963(-1342)این انتساب نادرست اصلاح گردید،و ما از این اشارههای به جای مانده درمییابیم که دقیقی و فردوس برای سرودن شاهنامهء بزرگ خود از متن منثور این شاهنامهء ابو منصوری برخورداری یافتهاند؛و مأخذ اساسی آنها همین شاهنامهء نگاشته به نثر بوده است."