خلاصة:
بوش در سخنرانیهای متعددری طی سال 2006 اعلام نموده که ایالات متحده به نفت معتاد شده و به گونهای خطرناک به عرضه انرژی توسط مناطق بیثبات وابسته شده است.اگرچه در خصوص مخاطرات وابستگی آمریکا به نفت وارداتی اتفاق نظر وجود دارد،اما درباره شیوه پاسخگویی به این چالشها توافق عمومی میان صاحبنظران و سیاستگذاران امریکایی دیده نمیشود.بر این اساس انتقادات فراوانی به کارآمدی سیاست انرژی دولت بوش وارد شده است.به نظر میرسد دولت بوش چالشهای انرژی برای امریکا شناسایی کرده،اما نتوانسته است طرح مشخصی برای مواجه با آنها ارائه و اجرا نماید.
ملخص الجهاز:
"آمار و ارقام مربوط به ذخایر نفتی جهان نشان میدهد که در حال حاضر 8111 میلیارد بشکه ذخایر نفتی اثبات شده در سراسر جهان وجود دارد که از این میزان 537 میلیارد بشکه(26 درصد)در منطقه خلیج فارس متمرکز است1این در حالی است که طبق گزارش اداره اطلاعات انرژی وزارت انرژی آمریکا،طی دو دهه آینده مصرف جهانی نفت 05 درصد افزایش یافته و از روزی 58 میلیون بشکه در سال 5002 به 811 میلیون بشکه در سال 5202 به رسید و در همین دوره مصرف نفت آمریکا از روزی 02 میلیون بشکه به 92 میلیون بشکه میرسد2و خالص واردات نفت این کشور از 35 درصد و به 07 درصد افزایش خواهد یافت.
حتی ایالات متحده به واسطه اطمینان کاذب از ثبات بازار نفت و عدم وجود یک سیاست جامع و فراگیر ملی انرژی که تمامی ابعاد انرژی را در برمیگیرد، برخورد سیاسی در این حوزه را افزایش داد و از طریق اعمال مهار دوگانه و قانون داماتو سرمایهگذاری نفتی در کشورهایی چون ایران و لیبی محدود کرد.
علاوه بر آنچه در خصوص نقش و جایگاه خلیج فارس در استراتژی امنیت ملی آمریکا اشاره شد، نومحافظهکاران امریکایی معتقدند که کشورهای تولیدکننده نفت خلیج فارس نه تنها میتواند به طور مستقیم بر بازار جهانی نفت اثر گذارند و از این طریق با ایجاد نوسان و بیثباتی در این بازار امنیت انرژی امریکا را تهدید نمایند،بلکه درآمدهای نفتی در دست برخی از کشورهای منطقه میتواند بر ضد منافع ایالات متحده به کار رود و از این طریق امنیت ملی این کشور را به خطر اندازد.
افزایش تولید داخلی انرژیهای سنتی(نفت و گاز)یکی از ابعاد مهم رهیافت آمریکا برای کاهش وابستگی به نفت وارداتی است،اما ایالات متحده همچنین ناچار است به مقوله تنوع در استفاده از سایر انرژیها نیز توجه ویژه داشته باشد."