خلاصة:
پس از تشکیل حکومت اسلامی، نقش دین در کشور ما ارتقا یافت و زمینه برای اداره جامعه در چارچوب
الگوهای دینی، بیش از پیش فراهم شد. در این راستا انتظارات عمومی از حوزههای علمیه برای تبیین و معرفی
راهکارهای حاکمیت دین بر جامعه نیز افزایش یافت و رسالت این مراکز علمی و تبلیغی سنگینتر شد.
حوزههای علیمه برای انجام این رسالت باید در صدد «توسعه و تکامل تفقه» باشند و روش تفقه و اجتهاد
را هم از لحاظ کیفی (عمق و محتوا) و هم کمی (مسایل و موضوعات جدیدتر) گسترش دهند. به این منظور باید
تلاش کرد روشهای انحرافی مراجعه به منابع دینی را بازشناخت و از هرگونه تفسیر به رأی و تحمیل آرا و
سلیقههای شخصی بر متون دینی خودداری کرد. روش صحیح و منطقی «توسعه تفقه» روشی است که بر محور
«تعبد گرایی» شکل گرفته و عدالت و تقوای پژوهشگران را شرط ضروری دست یافتن به حقایق ناب دینی
میداند. در این روش، علاوه بر تعبدگرایی، رشد و تکامل مقدمات علمی اجتهاد نیز ضروری میباشد که در
این میان بازنگری مبانی علم اصول و اصلاح و تحکیم این علم، بیش از همه مورد نیاز خواهد بود.
ملخص الجهاز:
"زیرا در حال حاضر نه امکانات و توانمندیهای فقهی حوزهها قدرت پاسخ گویی به این همه پرسش، به ویژه پرسشهای مربوط به موضوعات مستحدثه و مسایل حکومتی را دارد و نه نظرات پراکنده، سلیقهای و غیر مستند به منابع ارزشی دین، پاسخ مناسبی برای این دسته از پرسشها به شمار میآید بلکه این کار باید از یک سو در چارچوب علمی و منطقی خود و مبتنی بر همان شیوه فقهی و اجتهادی علمای سلف و از سوی دیگر، با توجه به شرایط زمانی و مکانی موضوعات جدید و ملاحظه ارتباطات و نسبتهای آنها با یکدیگر صورت پذیرد تا در مجموع، حوزههای علمیه بتوانند وظیفه حساس خود در این برهه از تاریخ تکاملی مذهب شیعه را به خوبی ایفا نمایند.
اما همه سخن آن است که شکل ارتباط این دو حوزه معرفتی نباید به صورت حاکمیت علوم مادی بر علوم دینی باشد، بلکه نقطه شروع این ارتباط باید از تأثیرگذاری علوم و معارف دینی و آموزههای قطعی وحی بر علم و دانش مادی پدید آید و در گامهای بعدی نیز از دستاوردهای علوم مادی میتوان در راستای اصلاح و تکمیل روش اجتهاد استفاده کرد و با تکیه بر آنها اصول و قواعد استنباط را توسعه داد، نه آن که تغییرات علوم مادی به طور مستقیم موجب تحول در معارف دینی شود.
اما عامل دوم، یک امر فکری و ذهنی است و از ناحیه عقل نظری تأمین میشود؛ یعنی آن انگیزه عبودیت و بندگی در این مرحله به شکل اصول و قواعد علمی استنباط تجلی مییابد و روش ضابطهمند فهم کتاب و سنت را تحویل میدهد و از آنجا که این روش، توسعهیاب و تکاملپذیر است در جریان اصلاح و تکامل آن، میتوان از ثمرات و دستاوردهای علوم مادی و تجربی نیز بهره گرفت تا بر نظم و انضباط روش اجتهاد افزوده شده و قواعد و ضوابط آن از لحاظ کمی و کیفی توسعه یابد."