خلاصة:
کانت در مبحث جدل استعلایی توضیح میدهد که فاهمه با تکیه بر مقولات محض،خود گرچه احکام ترکیبی پیشین را پدید میآورد؛ولی قادر نیست میان این احکام پیوند و وحدت ایجاد نماید.ازاینرو،عقل به مدد فاهمه میآید تا از یک سو با تشکیل سه سلسلهء قیاس حملی،شرطی و انفصالی میان احکام پراکندهء فاهمه وحدت ایجاد نماید و از سوی دیگر با قرار دادن سه صورت عقلی نفس،جهان و خدا در انتهای این سه سلسلهء قیاس،بیشترین وحدت و وسعت دامنه را به احکام و شناخت مشروط فاهمه اعطا کند.خدا یا ایدهآل عقل محض یکی از صورتهای پیشین عقل محض است که به عنوان مفهومی استعلایی و شرط نهایی نامشروط در انتهای سلسله قیاسهای انفصالی عقل قرار میگیرد.کانت با این روش نشان میدهد که اشیاء چگونه به لحاظ منطقی در ذهن تقوم مییابند.او بر این اعتقاد است که ایدهآل عقل محض به مثابه«مجموع کلی همهء واقعیتها»یا«مجموع کلی همهء امکانها»مادهء استعلایی و شرط پیشین تعیین همهء اشیاء است.در واقع،ذهن آدمی به گونهای ساخته شده است که برای ایجاد هر شئ،ابتدا مفهوم استعلایی ایدهآل عقل محض یعنی«مجموع کلی همهء واقعیتها یا امکانها»را به عنوان مادهء تقویم مفهومی در نظر میگیرد و سپس با افزودن قیود عدمی و نفیها،سهم هر مفهوم را از این مادهء نامتعین جدا میسازد.مقاله پیش رو بر آن است تا چگونگی سر و سامان یافتن اشیاء در ذهن با استفاده از مفهوم پیشین ایدهآل عقل محض را تشریح نماید.
ملخص الجهاز:
"در واقع،ذهن آدمی به گونهای ساخته شده است که برای ایجاد هر شئ،ابتدا مفهوم استعلایی ایدهآل عقل محض یعنی«مجموع کلی همهء واقعیتها یا امکانها»را به عنوان مادهء تقویم مفهومی در نظر میگیرد و سپس با افزودن قیود عدمی و نفیها،سهم هر مفهوم را از این مادهء نامتعین جدا میسازد.
ذهن آدمی برای ساخت و ایجاد هر مفهوم ابتدا مفهوم استعلایی ایدهآل عقل محض-یعنی«مجموع کلی همهء واقعیتها یا امکانها»-را به منزلهء شرط پیشین و ماده در نظر میگیرد و سپس با افزودن قیود عدمی و نفیها سهم هر مفهوم را از این مادهء نامتعین تعیین میکند.
به عنوان نمونه میتوان به عبارتی از کانت با این مضمون اشاره کرد که مینویسد:«ایدهآل استعلایی تنها مفهومی است که فی نفسه تعین دارد،چرا که پیش شرط ضروری تعیین محتوای دیگر مفاهیم است،حال آنکه خود به عنوان بالاترین شرط محتوایی امکان هر چیز نیاز به امر دیگری ندارد و همچون یک فرد به تصور میآید»(همان).
ایدهآل استعلایی به مثابه مفهوم پیشین«مجموع کلی همهء واقعیتهای ممکن»اگرچه هر محمول ممکنی را شامل میشود،مع الوصف محمولهای متناقض و همچنین محمولهای اشتقاقی از دایره شمول آن خارجاند؛محمولهای متناقض به این دلیل که اشتمال یک مفهوم بر عناصر متناقض و ناسازگار امری است محال؛و محمولهای اشتقاقی یا همان عدمهای مضاف نیز به آن سبب که این دسته از مفاهیم نفیهایی هستند که تنها با اضافه شدن به ایجابها قابلیت تصور را یافتهاند؛یعنی نفیهایی که صرف نظر از ایجابها چیزی نیستند و تنها به اعتبار مضاف الیهشان از یکدیگر متمایز میگردند."