خلاصة:
آثار ادبی روبرت موزیل،اعتراضی است پیوسته به پوزیتویسم حاکم بر روح زمانهاش.او در مقابل آن دسته از خوشبینان و سهلانگارانی که در آستانهء قرن بیستم گمان میکردند رشد همزمان علوم و تکنیک و غلبه همه جانبهء راسیونالیسم دیر یا زود ناهنجاریهای موجود در جامعه را از بین خواهند برد به حضور شاخص مبهم و متغیری به نام انسان در معادلات اجتماعی اشاره میکند؛عاملی که هرگونه پیشبینی سیر تکامل جامعه را ناممکن میسازد.در اندیشه روایی موزیل روان انسان به کهکشان ناشناختهای میماند که دوربین هیچ رصد خانهای نمیتواند تصرفش کند.پروتاگونیستهای آثار موزیل انسانهایی هستند در حال دگردیسی،موجوداتی متفکر و مردد که در تودرتوها،تنگناها و شرایط ویژه به آفرینش هویت خود میپردازند.اولین رمان او،آشفتگیهای ترلس جوان،تأملیست ژرف بر تشویشها و ابهامات نوجوانی که با ورود به یک مدرسهء شبانهروزی،روند تجزیه و فروپاشی جهان مألوف کودکی و حضور ناگهانی خشونت و هراس را یکجا تجربه میکند.منتقدان،در جهان خردی که غیر عقلانیت،شقاوت و سرمای آن با دقت علمی توصیف شده است، بازتابی از تحولات ساختاری اروپای آغاز قرن بیستم میبینند.
ملخص الجهاز:
"او که کار ادبی را در دوران خدمت نظام در یک روزنامهء کم اهمیت شروع کرده و در کنار تحصیل همچنان به نوشتن ادامه داده بود،به این نتیجه میرسد که ادبیات روایی مناسبترین گستره برای برخورد خلاقانه و همهسویه با سؤالات بغرنجی است که انسان مدرن قرن بیستم با آنها دست و پنجه نرم میکند.
حضور آشفتگی اولین رمان موزیل آشفتگیهای ترلس جوان(6091)که درهای موفقیت را به روی او میگشاید و معاصرین از آن به عنوان«رمان نسل جدید و اثری کلیدی در زمینهء امور تربیتی» (711:5391 موزیل)یاد میکنند،کاوشی است اندیشمندانه در دنیای ذهنی نوجوانی که یک فرایند عذابآور فروپاشی ارزشها و معیارهای ثابت را تجربه میکند تا به بلوغ فکری برسد و انسان شدن را بیاموزد.
گرچه که درگیریهای روانی ترلس تشابهات فراوانی با تنشهایی دارد که فروید در تحلیلهای روانکاوانه میان«من»و«فرامن»-که به نمایندگی از اخلاق جمعی چون پایگاهی در درون«من»مستقر میشود و اعمال او را تحت نظر میگیرد-تشخیص داده بود (فروید 4831:49-59)؛و گرچه که برخی از منتقدین معاصر موزیل بعد از چاپ این رمان آن را اثری رآلیستی ارزیابی کرده و«بیپروایی روانکاوانهء»آن را ستوده بودند(29:2591 فریزه) اما خود موزیل چه به هنگام نگارش این اثر و چه در تأویل آن،آگاهانه از مفاهیم عام و ابزارهای رایج روانشناسانه فاصله میگیرد و نظرهایی از این دست را«سوء تفاهمی»بیش نمیداند(موزیل 5391:811).
محمود حدادی،مترجم فارسی این رمان،در پیشگفتار مترجم یادآوری میکند که نه تنها فضای ترسیم شده در آموزشگاه ذهن خواننده را به اتریش در آغاز قرن بیستم ارجاع میدهد، بلکه بازپرداخت شخصیتها نیز وجهی نمادین دارد: «در این داستان شخصیتها با نگرش و کنش خردستیزانه و هراسانگیز خود،به منزلهء نماد انحطاط اشرافیت جامعهای ظاهر میشوند که در آن-چنانکه در مثال ترلس جوان میبینیم-نیکخواهی خانهنشین،و منطق آشفته میشود،و جستوجو در پی یقین،درد و درماندگی به همراه میآورد»(موزیل 1891:9)."