ملخص الجهاز:
دوش چون دورِ شب تیره به پایان آمد نوبت زمزمهء مرغ سحرخوان آمد چشم جان از دم مشکین صبا روشن شد گویی از مصر،نسیم سوی کنعان آمد شرف خاک خراسان همه دانی که ز چیست؟ زانکه در خطّهء او روضهء رضوان آمد مشهد پاک معلاّی امام معصوم آنکه خاکش ز شرف افسر کیوان آمد حسن کاشی1 خراسان،سرزمینی دیرینهسال،خاستگاه نور و روشنایی،جایگاه دلاورمردان و شاعران ناموری همچون کسائی،ناصر خسرو،فردوسی و دانشمندان بزرگی همچون ابو علی سینا،ابو ریحان بیرونی و عارفانی مانند ابو سعید ابو الخیر،عطّار،مولوی و زادگاه زبان شیرین فارسی دری و والاتر از همهء این امتیازات،مضجع مطهر هشتمین پیشوای شیعیان جهان حضرت رضا-علیه السلام-است که براستی به برکت وجود او خراسان،خراسان شد.
بدین جهت شاعران فارسیزبان دربارهء خراسان اشعار زیادی سرودند و آرزوی دیدار خراسان را-که پایگاه علم و عرفان نیز بود-در اشعار خود بیان کردند نخستینبار فخر الدین اسعد گرگانی،شاعر و داستانسرای ایرانی(قرن پنجم هجری)که«ویس و رامین» را از پهلوی به فارسی ترجمه کرده و سپس آن را به نظم در آورده است دربارهء«خراسان»و مفهوم آن با تجلیل خاص چنین میگوید: خوشا جایا بر و بوم خراسان در او باش و جهان را میخور آسان زبان پهلوی هرکو شناسد خراسان آن بود کز وی خور آسد خور آسد پهلوی هرکو شناسد عراق و پارس را زو خود برآید خور آسان را بود معنی خور اَیان کجا از وی خور آید سوی ایران چه خوشنام است و چه خوش آب و خاک است زمین و آب و خاکش هرسه پاک است بَه خاصه مرو در شهر خراسان چنان آمد که اندر سال،نیسان روان اندر هوای او بنازد که آب و باد او با این بسازد تو گفتی رود مروش کوثر آمد همان بومش بهشتی دیگر آمد از ابیات فخر الدین اسعد گرگانی که پهلوی میدانسته است به خوبی روشن میشود که«خراسان»همان«خرایان» میباشد که«مطلع الشمس»است و جایی که خورشید از آن برمیآید.