ملخص الجهاز:
"پرسش: متکلمان امامی مانند صدوق ومفید وطوسی رضوان خدا بر آنان باد در بخشهای زیادی از مسائل کلامی به احادیث عترت واهل بیت پیامبر استدلال میکنند، ودر این باره به حدیث «ثقلین» تکیه مینمایند، در حالی که برخی از محدثان، حدیث یاد شده را به شکل دیگر (سنتی به جای عترتی) نقل میکنند بااین اختلاف در متن چگونه میتوان با آن بر آرای کلامی استدلال کرد؟ *** توضیح سوءال: شیعهء امامی، در حالی که در اصول وعقاید پیرو برهان ودلیل است؛ اقوال واحادیث عترت را اگر به صورت صحیح نقل شده باشد در اصول وفروع حجت میداند، با این تفاوت: در مسائل فرعی وعملی خبر صحیح را مطلقا حجت میشمرد هرچند به صورت خبر آحاد باشد؛ ولی در مسائل مربوط به اصول وعقاید، چون هدف اعتقاد واذعان است واخبار آحاد را یارای إفاده یقین نیست، تنها خبر قطعی را که مفید یقین وآفریننده علم باشد، حجت میشمارند.
2 ترمذی نیز این متن را با لفظ «وعترتی أهل بیتی» نقل کرده است که متن حدیث چنین است: «انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی، أحدهما اگعظم من الاعلیها السلامخر: کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الاگرض، و عترتی اگهل بیتی، لن یفترقا حتی یردا علی الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیها».
اینک نصوص علمای رجال را نقل میکنیم: حافظ مزی در کتاب «تهذیب الکمال» در باره اسماعیل وپدر او، ازمحققان فن رجال چنین نقل میکند: یحیی بن معین (که از علمای بزرگ علم رجال است) میگوید: ابو اویس وفرزند او ضعیفاند، ونیز از یحیی بن معین نقل شده که میگفته، این دو نفر حدیث را میدزدند، ونیز ابن معین در باره فرزند گفته است: نمیتوان به او اعتماد کرد."