خلاصة:
ویلیام چیتیک در حال حاضر در دانشگاه استونی بروک نیویورک استاد مطالعات مذهبی است.او در دانشگاههای دیگری مانند دانشگاه کلمبیا هم تدریس کرده است.در 8 فوریه 2005 برنده جایزه کتاب سال مطالعات ایرانی در جمهوری اسلامی ایران شد.علاوه بر این،جوایز دیگری هم در ترکیه و هند دریافت کرده است.مجموع آثار منتشر شده وی تا به حال شامل حدود چهارده اثر تألیفی،یازده ترجمه،شش مورد سردبیری و ویراستاری و 44 مقاله میشود. در میان آثاری که چیتیک تاکنون منتشر کرده،میتوان به کتاب«ایمان و عمل در اسلام»،«گلچین ادبی شیعه»، «تصحیح و شرح نقد النصوص فی شرح فصوص الحکم» و«عوالم خیال از دیدگاه ابن عربی»اشاره کرد.از این میان کتاب«تصحیح و شرح نقد النصوص فی شرح فصوص الحکم»عبد الرحمان جامی و«عوالم خیال از دیدگاه ابن عربی»به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است.همچنین از چیتیک کتابی در شرح آرا و اندیشههای مولانا جلال الدین بلخی با ترجمه شهاب الدین عباسی به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است. کتاب«ابن عربی»وی در 160 صفحه از سوی انتشارات وان ولرد منتشر شده است.ویلیام چیتیک در این اثر به بررسی این امر میپردازد که به واسطه آثار ابن عربی،تصوف از جستجوهای همراه با آشفتگی و زهد و ریاضت دل و باطن،به موضوع فلسفه و الهیات تبدیل شده است.چیتیک به ترجمه«صحیفه سجادیه»به زبان انگلیسی و آثار دیگری درباره مولانا،ابن عربی1و فخر الدین عراقی نیز همت گماشته است. پروفسور چیتیک از اساتید دانشمند و متواضعی است که کمتر تن به مصاحبه میدهد.ارتباط با او نیز سخت است،چرا که وی آمریکایی است و معمولا در آمریکا اقامت دارد و سفر به آمریکا برای یک خبرنگار ایرانی این روزها دشوار است. بسیاری از ایرانیان دستاندرکار در علم و معرفت 2Lچیتیک را میشناسند.من هم نام ویلیام چیتیک را بارها و طی سالها شنیده بودم.در مصاحبه با جیمز موریس هم که در دانشگاه اگستیر انگلیس انجام شد،نام چیتیک به میان آمد.ظاهرا چیتیک و موریس هر دو سالها در محضر مرحوم سید جلال آشتیانی در مشهد تحصیل کرده بودند. تنها راه تماس،از راه دور بود.به لطف اینترنت، این ارتباط برقرار شد.ویلیام چیتیک به برخورداری از آموزههای اکتسابی شرقی و شناختی که از یک سائل شرقی داشت،با لطف و مهربانی پذیرفت که مصاحبه از راه دور انجام گیرد.سؤالها را برایش فرستادم.هفته بعد،پاسخ مصاحبه را فرستاد،با اینترنت و از طریق پست الکترونیک یا همان ایمیل.البته اگر مصاحبه رودررو انجام گرفته بود،مطالب فراوان دیگری قابل طرح بود و باید ذکر میشد. چیتیک در پاسخهای خود تصریح کرد که تمایلی به پاسخ دادن به برخی سؤالات مطرح شده ندارد.حالا لازم نیست آن سؤالات بیجواب مانده ذکر شود.در هر صورت،چارهای نبود و نیست.همین مقدار،هرچند اندک،برای ادای دین به یک ایرانشناس و اسلامشناس بزرگ و درخور احترام که نسبت به ایران و ایرانی ابراز محبت میکند،کافی است. چیتیک سهم به سزایی در معرفی ادبیات و فلسفهء عرفانی در آمریکا و جهان دارد.دوستان و شاگردانش او را کارشناس تصوف میدانند.خود او هم از لفظ «تصوف»در مطالعات خود زیاد استفاده میکند؛در حالی که به نظر من او بیشتر در حوزه عرفان اسلامی متخصص است تا تصوف،حالا شاید استفاده از«تصوف» و«صوفیگری»کمی هم به این علت باشد که در آمریکا کلمات شناخته شدهای هستند و مورد توجه.شاید این حرفها درست باشد که کسی که درباره ابن عربی1و مولانا مطالعه کرده باشد،بیشتر متخصص عرفان باشد تا تصوف.من در ترجمه پاسخها به جای کلمه«تصوف»از «عرفان»استفاده کردهام. چیتیک دوستی دیررس،اما پایدار و مشتمری با خانم آنه ماری شیمل2مرحوم داشت.در سالهای پایانی عمر مرحوم شمیل ارتباط این دو بسیار صمیمانه و گرم بود. چیتیک در کمتر مصاحبهای است که یادی از جایگاه و مقام علمی مرحوم شیمل نکند.یک بار در مصاحبهای گفته است:«با وجودی که میدانستم مرحوم شیمل بیمار است و دچار کهولت سن،اما از شنیدن خبر فوتش به شدت یکه خوردم».وی همچنین در هر فرصت ممکن است از ارادت خود به پرفسور سید حسین نصر هم یاد میکند. چیتیک ا گرچه به کشورهای اسلامی و غیراسلامی بسیاری سفر کرده،اما ظاهرا عمده دانش خود را در مدت اقامت در ایران کسب نموده است.او خود در مورد ایران و تحصیلاتش در ایران شیرینتر سخن میگوید.متن زیر ترجمه پاسخهایی است که او برای برخی از سؤالات من فرستاده است.
ملخص الجهاز:
"همچنین از چیتیک کتابی در شرح آرا و اندیشههای مولانا جلال الدین بلخی با ترجمه شهاب الدین عباسی به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است.
خود او هم از لفظ «تصوف»در مطالعات خود زیاد استفاده میکند؛در حالی که به نظر من او بیشتر در حوزه عرفان اسلامی متخصص است تا تصوف،حالا شاید استفاده از«تصوف» و«صوفیگری»کمی هم به این علت باشد که در آمریکا کلمات شناخته شدهای هستند و مورد توجه.
در تهران بارها با کسانی روبرو میشدم که باور نمیکردند یک دانشجوی آمریکایی به ایران آمده باشد و مشغول تحصیل و مطالعه درباره زبان و ادبیات فارسی و اسلام باشد،آن هم زمانی که همه دوستان و بستگان نزدیک آنها برای رفتن به آمریکا و خواندن دروس مهندسی و پزشکی سرودست میشکستند.
ورود به عرصه علمی و دانشگاهی کار سادهای نیست،به خصوص اینکه این حوزه برای من غریب هم بود و من باید وارد عرصهای میشدم که در آن محققان و اساتید برجسته و قدرتر از من بسیار بودند.
در این مدت،دو کتاب در مورد ایران نوشتم،اما بیشتر وقت خود را صرف خواندن آثار مولانا کردم.
در اولین سال تحصیلی در دانشگاه بیروت بود که برای اولین بار با آثار مولانا روبرو شدم.
باید موضوعی را انتخاب میکردم که استادان با آن آشنایی میداشتند و از آنجا که آثار مولانا بیشتر از هر عارف دیگر به انگلیسی ترجمه شده بود،انتخاب موضوع مولانا برای این منظور مناسبتر بود.
مقالهای که در این دوره براساس مطالعه آثار مولانا نوشتم،در سال 3791 در ایران به صورت کتاب انتشار یافت.
این نابغه در زمانی که تنها نوزده سال سن داشت دکترای خود را در رشته زبانهای اسلامی از دانشگاه برلین دریافت کرد."