ملخص الجهاز:
"آنها شبیه بسیاری از حالتهای وجود و آگاهی معنوی هستند و در اینجا هنر عبارت است از نحوه شکلگیری اشیاء،و آثار هنری پشتوانههای حساسی برای تامل در خصوص آندسته از حقایق درونی هستند که انسان را قادر میسازند تا حقایقی را درک کند که با طبیعت سلیم و مقصد نهایی او در ارتباطند.
آنچه وی بنا داشت با آن مخالفت کند این مفهوم بود که شخص میتواند معانی شخصی و من عندی هنر را بفهمد نه اینکه بکوشد معانی حقیقی آنها را آنگونه که همزمان به لحاظ معنوی و عملی با انسان ارتباط دارند دریابد.
همین بلاغت و بدیع بودن است که تنها دغدغداش حقیقت و هنرهای عقلانی و روشنفکرانه است که کوماراسوامی را یکسره تا پایان عمر مجذوب خود میکند،عمری (به تصویر صفحه مراجعه شود) آناندا کنتیش کوماراسوامی که صرف نشان دادن این شد که چگونه آنها بیانگر(مظهر)سنت هستند.
این نکته بقدر کافی مورد توجه قرار نگرفته که دین در دنیای جدید بدنام است چرا که دین غالبا چیزی نیست جز پذیرش احساسی مجموعهای از عقایدی که از آنچه شایستگی نام دانش را دارد جدا مانده است،گویی اعتقاد باید در نبود مداقه ذهنی عمل کند.
این کلام کوماراسوامی را نیز به جمله فوق میافزاییم که میگوید: دلیل ناکامی مسیحیت صرفا آن است که ابعاد فکری آن فروپوشانده شده،و بجای آنکه مکتبی باشد که کاربستهای دیگری را بتوان از آن استخراج کرد به یک آییننامه اخلاقی تبدیل شده است."