ملخص الجهاز:
"تنش میان ایمان به مذهب کاتو لیک و اضطراب روشنفکرانهی او را در گرایش وی به عرفان و علاقهاش به ابزوردیسم میتوان دیدو اولین شعرهای پلینسکی از سال 8391 به تدریج و به طور پراکنده در مجلات ادبی مجارستان به چاپ رسید،اما اولین مجموعهی شعرش Trapes-ws-Korlat (تاب و میلههای پارلل»در سال 6491 منتشر شد که تنها از 91 شعر تشکیل میشد.
هیوز او را همچون هربرت،هولاب و پویا از نسل شاعران اروپای شرقی پس از جنگ میداند،اما معتقد است که تفاوتهای پلینسکی، بحث از شعر او را وارد مقولهای دیگر میکند.
پلینسکی دربارهی شعر گفته است:«شعر برای من چیزی نیست که در پشت زبان قرار داشته باشد، بلکه چیزی است در جوار آن یا دردل آن،همانطور که زندگی چیزی است در درون کل هستی.
اما چهکسی میداند که چه تعداد از آدمها شبها در اتاقهایشان به باخ گوش میسپارند؟اینکه سرانجام اینها چیست اصلا نمیشود دانست،اگرچه این آن چیزی است که داستان واقعی انسانهاست.
این شعرها باتوجه به ترجمهپذیری آنها،از هر شش مجموعهی شاعر انتخاب شده و برای گشودن برخی از معضلات به کمک همکار مجارم یانوش واگنر،به متن اصلی رجوع شده چند شعر از یانوش پلینسکی تک چهرهای از خود-4791 پیراهنم سفید است وحسابی اطو شده مثل پیراهن آدمکشی حرفهای.
یک روز زیبا همیشه این همان قاشق حلبیی گموگور شده بود آشغالدان نکبتی که دنبالش میگشتیم، به این امید که روزی گریه، مرا و این باغ کهنه را غرق خواهد کرد، خاموشی و صفیر پیچکهای خانهمان به نرمی مرا دوباره به سوی خود خواهد خواند."