ملخص الجهاز:
"از قرن شانزدهم تا پایان قرن هفدهم اصطلاحات رنسانس و رفورماسیون که توصیفگر دورههای تاریخی خاصی بودند، مراحل تکامل خود را گذرانده و زمینهساز طرح بحثهایی تحت عنوان منازعه باستانیان و مدرنها گردید، اینک مدرن در برابر باستانی بود، و همان معنای اصیل خود را، که بر آنچه جدید و امروزی است دلالت میکند، باز یافت.
منازعه میان باستانیان و مدرنها هرگز به طور قطعی پایان نیافت، در قرن نوزدهم نهضت رمانتیک موجب احیای افکار و عقایدی شد که مدرنها تلاش کرده بودند تا برای همیشه آنها را متوقف سازند، در قرن نوزدهم خود ذهنیت در حال ظهور، به مثابهی پدیدهای مدرن توصیف میشد، و سیطرهی این ذهنیت به مثابهی یکی از عوارض و نشانههای قاطع تعیین کننده عصر جدید مدرنیته تلقی میشد.
(22) اسباب و زمینهها برخی از نویسندگان از رنسانس، رفورماسیون، روشنگری و انقلاب صنعتی به عنوان عوامل زمینهساز ظهور و پیدایش رخسارهی اجتماعی مدرنیته یاد کرده و چنین گفته است: تحولات و دستاوردهای دوران رنسانس که در قرن چهاردهم میلادی آغاز گردید، حوزههای متعددی را دربرگرفته است، لیکن شاخصترین حادثه یا رخداد، در حوزهی فکری و فرهنگی به وقوع پیوست که از میان آنها در عرصهی علوم تجربی شاهد ظهور ریاضیات و علوم طبیعی بودیم.
(26) تحولات و پیآمدها در جهان جدید و عصر مدرنیته، یعنی از قرن هفدهم میلادی تا حدود نیمهی قرن بیستم میلادی، در دنیای غرب که خاستگاه مدرنیته به شمار میرود، در حوزههای مختلف فرهنگ، جهان بینی، سیاست، هنر، اقتصاد، صنعت و غیره تحولاتی رخ داده است که با توجه به آنها میتوان ویژگیهای مدرنیته را شناخت، این تحولات را میتوان به دو دسته تحولات سختافزاری و نرم افزاری مدرنیته تقسیم کرد."