ملخص الجهاز:
"شرایطی که امریکا در 5491 برای اعطای وام به انگلستان مقرر کرد،از طرف کینز غیر قابل تحمل بود.
راهحل کینزی،در مورد برزیل،روشن است،برای اینکه کشور توسعه یابد، میبایست با سعی در کاهش اضافات تجاری،خود را ملزم به تولید کار برای همه بکند،این امر با کمک سرمایهگذاری متناسب با احتیاجات داخلی و از طریق صندوق جهانی تأمین شود.
5 ترکیه نیز سرنوشت مشابهی دارد،کشوری که به شکل نمونهای در راه اقتصاد آزاد خود را متعهد کرده است؛کمرش زیر بار وامهای خارجی شکسته و فقط به دلیل اهمیت استراتژیکی و شرکتاش در جنگ عراق مورد کمک قرار میگیرد.
معاهده رشد و ثبات،کشورهای اروپایی را مجبور میکند،به هر قیمتی،کسر بودجه را در سطح پایینی که برای همه تعیین شده است نگه دارد؛بدون در نظر گرفتن میزان بیکاری تکتک کشورها(مگر در مورد بحرانهای اقتصادی واقعی و بسیار شدید)و یا احتیاجات ویژه این کشورها برای سرمایهگذاری.
بانک مرکزی اروپا،میزان بهره را،آمرانه و با هدف خاصی که فقط خودش قاضی آن است،تعیین میکند(ثبات قیمتها مهمترین اهداف است) در مناطق فقیرتر اروپا،دولتها نمیتوانند برای صنعتی کردن کشورشان،خود را از این موقعیت منزوی کنند؛همانطور که چین عمل کرد.
در نهایت آیا موقعیت امروز امریکا،تفاوتی با انگلستان سالهای 54-4491 دارد؟آیا در آنجا،همان افراط در تعهد نظامی؛همان فرسودگی قابلیتهای صادراتی و برتری پولی در زمانی طولانی(که دیگر به نظر میرسد زیر سؤال رفته است)و همان توهمات در مورد دخالت در صحنهء بین المللی را مشاهده نمیکنیم؟البته اعضای شورای جنگ واشنگتن،این تصور را ندارند که امپراطوریشان،از لحاظ مالی، بر زمینی سست تکیه دارد."