خلاصة:
و آزمون خی دو استفاده شد.برخی از نتایج این تحقیق شامل موارد ذیل بوده است: 1-نظر اغلب والدین دانشآموزان مقاطع سه گانهء تحصیلی در مورد جنبههای مختلف کلاسهای آموزش خانواده مثبت بوده است و آنها را در حد زیاد و بسیار زیاد ارزیابی کردند. 2-در خصوص میزان رضایت از نحوهء رضایت از نحوهء تدریس مدرسان،تأثیر شرکت والدین در کلاسها و بهبود رفتار باهمسر،رضایت والدین و خوش بینی آنان نسبت به محتوای آموزشها و مناسب بودن تبلیغات و اطلاعرسانی مشکلاتی وجود دارد. 3-والدین دانشآموزان مقطع ابتدایی،در مقایسه با والدین دانش آمورزان مقاطع راهنمایی و متوسطه تأثیر کلاسها رابیشتر ارزیابی کردند. 4-والدین مدارس پسرانه نسبت به والدین مدارس دخترانه کلاسها را اثربخشتر توصیف کردند. 5-بیشتر والدین واجد الشرایط در کلاسهای آموزش خانواده شرکت نمیکنند (54/8%)و اغلب آنها برای حضور در کلاسها فرصت کافی ندارند(62/9%)؛همچنین بیشتر آنها برنامهای منظم در زمینهء شرکت درکلاسها ندارند(74/5%). 6-مشغلهء کاری و نداشتن فرصت کافی(به خصوص پدران)و برنامهریزی نامناسب از مهمترین دلایل عدم مشارکت والدین بوده است. 7-والدین دانشآموزان ضرورت،مفید بودن و کاربردی بودن سرفصلهای کنونی کلاسها را تأیید کردند. 8-رضایت مادران از جنبههایمختلف برنامهء آموزش خانواده بیشتر از پدران بوده است.در این پژوهش سعی شده است تا دیدگاههای والدین دانشآموزان مقاطع مختلف تحصیلی در خصوص کم و کیف کلاسهای آموزش خانواده،مقایسه شود و ضمن آن دلایل مشارکت پایین والدین به خصوص پدران دانشآموزش در کلاسهای آموزش خانواده (هم از لحاظ محتوایی و هم از لحاظ اجرایی)بررسی گردد.این بررسی از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از لحاظ روش جمعآوری اطلاعات،مطالعهء توصیفی-پیمایشی است. جامعهء آماری پژوهش راوالدین دانشآموزان مدارس دولتی ابتدایی،راهنمایی و متوسطهء مناطق نوزده گانهء شهر تهران در سال تحصیلی 83-82 تشکیل دادهاند.نمونهء آماری پژوهش شامل 1640 نفر(902 مادر و 728 پدر)بود که این افراد به شیوهء خوشهای تصادفی سه مرحلهای از مناطق شهر تهران انتخاب شدند.برای ارزیابی نگرش والدین و همچنین شناسایی عوامل باز دارندهء اثربخشی کلاسهای آموزش خانواده از پرسشنامهء
ملخص الجهاز:
"جدول شمارهء 2)مقایسهء نظرات والدین در مورد کلاسهای آموزش خانواده براساس مقطع تحصیلی (به تصویر صفحه مراجعه شود) همچنانکه در جدول شمارهء 2 مشاهده میگردد،بین نظرات والدین مقاطع مختلف در زمینهء ضرورت تشکیل کلاسها (F-11/1ṣP-0/0001) ،میزان اثربخشی کلاسهای آموزش خانواده (F-6/45ṣP-0/002) ،رضایت از نحوهء کار اسانید و مدرسان (F-4/95ṣP-0/007) ،تأثیر کلاسها بر رابطهء خانه و مدرسه (F-8/29 P-0/0001) ،میزان رضایت فرزندان از کلاسها (F-3/14ṣP-0/044) و تأثیر حضور پدرو مادر (F-6/49ṣP-0/002 تفاوت آماری وجود داشته است.
در یک جمع بندی میتوان با توجه به نظرات والدین،مهمترین موانع اجرایی و آموزشی را به شرح ذیل بیان کرد: *برنامهریزی نامناسب و انعطاف ناپذیری کلاسها *تبلیغاتمحدود،اطلاعرسانی نامناسب و عدم دعوت رسمی از والدین *معمول بودن شیوهء سخنرانی در مدارس و عدم استفاده از روشهای فعال آموزش *کاربردی نبودن بحثهای کلاسی و محتوای سرفصلها برای والدین *عدم استفادهء مناسب از رسانهها برای معرفی اهمیت و ضرورت آموزش خانواده *استفادهء محدود از مدرسان و اساتید کار آمد و مجرب *برنامهریزی نامناسب و وجود نقص در شیوههای اجرایی *استفادهء محدود از امکانات سخت افزازی به علت عدم تجهیز مدرسه بحث و نتیجهگیری از دیدگاه والدینی که در برنامههای آموزش شرکت داشتهاند و همچنین کسانی که مشارکتنداشتهاند،ضرورت تشکیل کلاسهای خانواده،تأثیر آن در زمینههای تربیتی،بهبود روابط،تحکیم خانواده،پیشرفت تحصیلی فرزند و غیره مورد تأکید قرار گرفت."