خلاصة:
ایمانگرایی دیدگاهی است که بر اساس آن،آموزهها و اعتقادات دینی موضوع ارزیابی عقلانی قرار نمیگیرد؛بلکه مستقل و متمایز از هرگونه نظام معرفتی به شمار میآید.ایمان- گرایی در جهان معاصر به دو صورت ظهور پیدا کرده است؛ایمانگرایی افراطی و معتدل. بر اساس ایمانگرایی افراطی،ایمان نهتنها برتر و فراتر از قلمرو عقل قرار دارد،بلکه میان آن دو هیچ نسبتی وجود ندارد.اما بر طبق ایمانگرایی معتدل ایمان منطق و معقولیت خاص خودش را دارد و لزوما میان عقل و ایمان تعارضی نیست.ویتگنشتاین جزء ایمانگرایان افراطی به شمار میرود.در این مقاله تلاش شده است تا خاستگاه و رویکرد دیدگاه و اندیشهء دینی ویتگنشتاین مورد تحلیل قرار گیرد و در برخی موارد با افکار و آرای دیگر متکلمین و فیلسوفان دین سنجیده شود،تا نقاط قوت و ضعف آن برجستهتر گردد.
ملخص الجهاز:
به بیان دیگر،دینداران و مؤمنان برای پذیرش آموزههای دینی خود به دیگر حوزههای معرفتی نیازمند نیستند و مبانی توجیه و تبیین باورهای دینی خود را از بیرون از دین جستجو نمیکنند بلکه پایهء تعالیم دینی و معیار قابل پذیرش بودن آنها را ایمان و اعتقاد درونی میدانند؛به تعبیر دیگر،ایمانگرایی دیدگاهی است که باورهای دینی را از هرگونه نقد و تعدی بیرونی محفوظ و در امان میداند.
ویلیام جیمز برای تأیید این دیدگاه که خاستگاه دین در احساس جای دارد نه در عقل،به سه نکته اشاره میکند:«اول اینکه تجربهء دینی کیفیتی محسوس است و برای فاعل امری بیواسطه به نظر میرسد؛نه نتیجهء استنباط و تذکر آگاهانه؛دوم:اعتبار تجربه است.
ویتگنشتاین تجربهء دینی را به عنوان تجربهء«احساس ایمنی مطلق»یا تجربهء«احساس مطلقا ایمن» (feeling absolutely safe) توصیف میکند و آن را در مقالهء«گفتار دربارهء اخلاق»اینگونه توضیح میدهد که«منظور من از احساس ایمنی مطلق آن حالت روحی و روانی است که در آن حالت انسان تمایل دارد بگوید من در امانم،هر چیزی که رخ دهد، هیچ چیزی نمیتواند به من آسیبی برساند»(591.
به نظر او اینگونه تجربه از این باور مردم که خدا خالق جهان است و ما در پناه او هستیم نشئت میگیرد و چنین تجربهای به قلمرو ارزش و ناگفتنیها مربوط است و با معیار مورد قبول فیلسوفان تحصلی مذهب و یا هر معیار دیگر علمی و فلسفی نمیتواند مورد ارزیابی قرار گیرد.
بر این اساس ویتگنشتاین عقیده دارد که زبان دینی مستقل از زبان دیگر حوزههای فکری و معرفتی است.