خلاصة:
مسئله هم ارزی جرم ـ انرژی، که از نسبیت خاص اینشتین در سال 1905 میلادی
آغاز شد، یک قرن است که محافل علمی دنیا را به خود مشغول ساخته است. نقطه نظرهای
پراکندهای که از سوی غالب دانشمندان فیلسوف ارائه شده، چالشها و پیچیدگیهای این
موضوع را بهطور جدی بیشتر کرده است. از همان ابتدا، دو زمینه از پیامها و اشارات نسبیت
خاص مورد بررسی فلسفی قرار گرفتند: یکی، تحلیل دقیق فلسفی معادله همارزی که چه نوع
پیامهای معرفتشناختی و هستیشناختی دارد؟ و دیگری، جوهریت و عدم جوهریت هستی
شناسانه انرژی. اما هیچ فیلسوف و فیزیکدانی تاکنون نتوانسته است پاسخی قطعی و علمی
به این دو سؤال بدهد؛ پاسخی که شامل یک نظام منطقی، جهانشناختی و فلسفی ـ فیزیکی
بوده، برای توصیف و تبیین انرژی بهکار آید.
ملخص الجهاز:
"این تلقی از مفهوم معادله هم ارزی نشأت گرفته است، درحالیکه باید توجه داشت اینشتین (که ارائه کننده معادله است) خود چنین برداشتی از آن نکرده و ماده را جوهری در کنار انرژی مطرح نموده است.
7. بالاخره اشکال نهایی و مهمتر این رویکرد، بهرغم تبیین مناسب از جوهریت انرژی، این است که نتوانسته یک نظام منطقی فیزیکی ـ فلسفی ارائه دهد: عدهای از فلاسفه غربی که درگیر روند پیشرفت روزافزون فیزیک نوین هستند، همچنان در پی یافتن نظامی جامع و راهبردی برای حل مشکلات هستیشناختی و جهانشناختی موضوع ماده و انرژی هستند؛ یعنی ماجرا همچنان باقی است.
زیرا اگر در نظریه علامه طباطبایی دقت شود (با توجه به عبارات ایشان در نهایة الحکمة که مورد استناد نویسنده است)، اصلا نظر قطعی فلسفی ارائه نکرده است، ثانیا نظریه خود را بهطور فرضی و مشروط به اثبات صحت نظریه هم ارزی جرم ـ انرژی (بهطور مطلق) مطرح نموده است؛ از این گذشته، ایشان با همان فرض، جوهریت یگانه انرژی و برگشت جسم به آن را مطرح نموده است، که در واقع نظری مثل نظریه تک جوهری راسل میباشد، چرا که ایشان گفتهاند که اگر، تبدیل ماده به انرژی اثبات شود، باید انرژی را نوع عالی قبل از جسم فرض گرفته و ماده را به آن منحل دانست.
4. نقد نظریه اینشتین: بهرغم بررسیهای نسبتا جامع، درباره ارزیابی دانشمندان غربی از مسئله انرژی، که نویسنده ارائه نموده است، توجه به این نکته بسیار مهم و اساسی به نظر میرسد و آن اینکه، اصل نظریه هم ارزی جرم ـ انرژی توسط اینشتین مطرح شده است."