"یکی از اندیشمندان، قدیس «توماس آکوینی» از سلسله واعظان دومینیکی است که از سال 1226 تا 1274 میزیسته و دیگری «میگوئل دو آنامانو» فیلسوف متخصصی است که، از تأثیرگذارترین فیلسوفان اسپانیایی بوده و خود تحت تأثیر فیلسوفان متعدد دیگری، از جمله آکوینی میباشد.
به اعتقاد نویسنده، این تعریف نه تنها نشان میدهد که، نوعی بهرهمندی از معرفت ماورای طبیعی در درون شخص با ایمان وجود دارد، بلکه ایمان را، نیز از هر چیز دیگری متمایز میسازد.
به اعتقاد آکوینی، هر یک از عقل و ایمان، نقش کمال بخشیدن به معرفت خود را بر عهده دارد؛ عقل از طریق برهانی ساختن شیء و ایمان از راه معرفتی عمیقتر به حقیقت نخست (خدا).
آنامانو در باب ارتباط میان عقل و ایمان، معتقد است که، عقل و ایمان دو دشمن طبیعی هستند، که هیچ یک نمیتواند بدون دیگری، خود را حفظ نماید.
بنابر این ایمان باید چیزی باشد که مایل است عقلانی شود، اما بنابر اهمیت خود نمیتواند."