ملخص الجهاز:
"چنانکه ترجمه و اقتباس از نهج البلاغه در قالب نظم و شعر فارسی،گامی است بلند و بزرگ دراین مسیر؛مانند اثر گرانقدر استاد آل یاسین با عنوان«کلام علی علیه السلام با نغمۀ همایون»که بیتردید تأثیر مثبت آن برتوسعۀ زبان فارسی،در قلمرو اندیشه و پیام آن محدود نمیشود هرچنددر این وادی خلأهای بسیاری است که باید به دست همت هنرمندان متعهد؛پر شود.
اینک جای این پرسش است که آیا ادبیات موجود انقلاب ما در مرحلۀ مصداق و واقعبه این ویژگیهای آرمانی و ایدهآل و خصیصههای لازم دست یافته است؟یا آنکه برای رسیدنبه آنها هنوز راه درازی در پیش دارد؟بدون شک ادبیات فارسی ما-بخصوص در قلمرو شعرو نثر ادبی-به توفیقات بزرگی دست یافته است که عمدۀ آن،توفیقات در حوزۀ پیام و اندیشهاست؛یعنی،شاعر و نویسندۀ انقلاب اسلامی به یمن معرفت و محبت ولی حضرت حق،امامخمینی-ره-شاکلۀ خویش را الهی کرده و این تحول در شاکله،در آثار قلمی و زبان او نیز تجلیکرده است و آن عرفان جامع قرآنی است که در هیچ یک از مقطعها و ادوار سابقه نداشتهاست.
&%00513OMNG005G% {Sای کاش در آن صبح ظفر میدیدی#خورشید به دست عاشقان کوچک بود28S}و یا: {Sیادگار از تو همین سوخته جانی است مرا#شعله از توست اگر گرم زبانی است مرا#چه زنم لاف رفاقت؟نه غمم چون توست#نه از آن گر مدلی هیچ نشانی است مرا29S}ولی آیا میتوان گفت که شاعران و ادبای انقلاب،در قلمرو پیوستگی با صناعاتو فنون به کار رفته در ادبیات کهن فارسی و ادبیات اسلامی جهت بهرهگیری از آن نیز موفق بودهاند؟صاحب این قلم پاسخ را منفی میداند."