ملخص الجهاز:
"جهت مزید اطلاع خوانندگان عرضه می دارم که قرآن پژوه محترم, آقای بهاء الدین خرمشاهی, در مقاله واژه های فارسی قرآن متذکر37 واژه شده اند که 10مورد آن را آرتور جفری اصلا یاد نکرده است که عبارتنداز: زمهریر, ابد, سراب, اسوه, سرمد, شیء, صهر, ضنک, غمز و قسوره (گرچه در فارسی بودن برخی از اینها تردید دارند), مابقی عبارتنداز: ابریق, ارائک, استبرق, برزخ, برهان, تنور, جناح, جند, دین, رزق, روضه, زبانیه, زرابی, زور, سجیل, سرابیل, سراج, سرادق, سرد, سندس, صلیب, عبقری, عفریت, فردوس, فیل, کأس, کافور, که از این تعداد بعضی را آرتور جفری به غیر فارسی ارجاع داده است.
مؤلف با آنکه در باب واژه حنیف و ملة سرگردان است, می گوید موعظه در باب مذهب ابراهیم ـ ع ـ و حنیف بودن وقتی شروع شد که نظر پیامبر ـ ص ـ نسبت به یهودیان تغییر کرد (ص183) یا در مورد واژه بعیر (= رمه در سریانی) می نویسد: (به نقل از دوراک) گزارشگر عرب داستان حضرت یوسف گمان کرده است که معنای خاص بعیر در زبان عربی شتر است… (ص 145) اینها یعنی چه؟ و آیا جز القاء غیر وحیانی بودن قرآن است؟ در مورد بد خوانی و غلط خواندن واژه ها نیز بارها ابراز نظر شده است.
) این ترهات یعنی چه؟ خوب است اضافه کنم که وی به نقل از مارگلیوث می نویسد شاید تکامل معنایی واژه اسلام در عربی با مسیلمه آغاز شده است (ص121) گرچه بلافاصله به رد این نظر توسط لیال اشاره کرده, اما به گمان نگارنده اگر می توانستند بر اساس ریشه اسم مسیلمه حدسیاتی برای اسلام بتراشند و ببافند, می کردند."