ملخص الجهاز:
"ایرانی همیشه شخصیت مخصوص به خودش را حفظ مینماید و این شخصیت عبارت است از یک نوع نرمی و انعطاف پذیری که بهر شکلی در میآید و برای یک نفر مغربزمینی که معتاد به صراحت و تشخیص صریح بین خوبی و بدی است باعث انزجار خاطر میگردد آنچه ما را در مورد ایرانیان بوحشت میاندازد این است که ما هرگز وقتی با یک نفر ایرانی سروکار پیدا میکنیم نمیتوانیم بفهمیم که درست عقیده او از چه قرار است و در باره امور چگونه فکر میکند و حتی اگر بیست سال هم با او معاشر و محشور باشیم باز ضمیر او بر ما مجهول خواهد ماند در پس حجاب این تعارفات خطرناک و این لبخندهای شهدآمیز سدی وجود دارد که هرگز کسی نمیتواند از آن عبور نماید.
» در جای دیگر میگوید: «اگر بخواهیم ایران را بفهمیم و دوست بداریم باید خودمان را قبلا از بسیاری از عقاید و آراء عاری بداریم و با جامهء مبارک عریانی شاهد و ناظر ایران و ایرانیان بگردیم و وقعی بجزئیات و فروع بیاهمیت مانند طرز حکومت و وضع سیاسی و نفوس کشور و احوال و اوضاع اقتصادی نهنهیم بلکه باید با مردم ایران یگانه و رایگان بشویم و با آنها نشستوبرخاست دوستانه داشته باشیم و بهترین طریق حصول این منظور را آنگاه خواهیم یافت که تمام قواعد و اصولی را که بدان معتقد و علاقمند هستیم(مثلا ثبات و پافشاری اصول اخلاقی و علاقه بعقاید مذهبی رعایت ادب و احترام بمقدسات و اهمیت دادن باعداد و ارقام و چهار عمل اصلی حساب در امور زندگی و بازرگانی و پشتکار و عمل و فعالیت و مراعات وقت و ساعت و سایر امور دیگر از همین قبیل)موقتا پشت سر بیندازیم و اگر احیانا لازم شد دوباره وقتی پا از دروازهء کشور ایران بیرون گذاشتیم آن قواعد و اصول خودمانی را محترم بشماریم و بلباس واقعی خودمان درآئیم."