خلاصة:
این نوشته اولین بخش از مجموعه ای است که به موضع روشنفکران نسبت به فقه می پردازد. نویسنده نخست تاریخچه مختصری از پیدایش جریان روشنفکری را ارایه کرده و سپس با ریشه یابی آن درغرب به بررسی تفکرات و آرای میرزاملکم خان و میرزا فتحعلی آخوند زاده می پردازد. نویسنده مقاله در بیان اندیشه های میرزا ملکم خان، ابتدا پیشینه خانوادگی ومبانی اعتقادی او را شرح داده و سپس با استناد به رساله ها و مقالات او، دلباختگی اش را نسبت به غرب نشان می دهد. به زعم نویسنده، او به منظور پیشبرد اهداف و نظراتش تلاش می کرده تا اصول تمدن غرب را با اسلام منطبق نشان دهد و با تظاهر به دفاع از شریعت مقدس و اظهار تملق نسبت به علما در عوام فریبی و ترویج فرهنگ غرب می کوشیده است. قسمت بعدی مقاله به شرح زندگی و تفکرات میرزا فتحعلی آخوند زاده، اختصاص یافته است. وی برای نشر افکار ملحدانه خویش از نمایشنامه نویسی و نامه نگاری با دیگر همفکرانش بهره می جست و نظرات خود در باره ادیان و به خصوص اسلام را به دست آنان می رسانید. او با وجود تصریح در ابراز مخالفت اسلام و فقه در نوشته خصوصی اش، از آشکار کردن کفر خود در منظر عمومی پرهیز داشت.
ملخص الجهاز:
(241) او تا آنجا پیش میرود که مدعی میشود دولتهای فرنگ، »قرآن دولت« بنا ساختهاند(242) واصول قوانین آنان به صورت کاملتر در قرآن مجید یافت میشود(243) و خطاب به اروپاییان میگوید: »من هیچ گونه تفاوتی در اصول اخلاقی و یا حتی سازمان اجتماعی و سیاسی مسیحیت با اسلام نمییابم«(244) و در پاسخ به این اعتراض که اسلام، مخالف ترقی به گونه غربی است، مینویسد: »اما این حرف به حدی قبیح است که از شنیدنش جای آن خواهد بود که عقل دنیا از جنس ما به کلی مأیوس شود، چگونه میتوان گفت اسلام مخالف ترقی است؟«(245) میرزا ملکم خان در مقام دفاع از قوانین اسلام و ادعای مطابقت آن با قوانین فرنگ، از کلی گویی فراتر نمیرود و جز در موارد نادر،(246) نگاه جزیی و موردی به قوانین دین و تطبیق و مقایسه آن با قوانین غرب، از او دیده نمیشود.
میرزا ملکم خان، سخت میکوشید با ادعای موافقت اسلام با تمدن غرب، زمینه ساز ورود تمام عیار عقلانیت مدرن به ایران باشد، اما او به علت فقدان آگاهی عمیق و همه جانبه نسبت به اسلام و فرهنگ غرب، به هیچ وجه توان آن را نداشت که چالشهای نظری میان سنت اسلامی و مدرنیته را برطرف سازد؛ به همین جهت، نقش ملکم در تاریخ اندیشه ایران، از مرز روزنامه نگاری فعال فراتر نرفت و آثار او نتوانست گامی مؤثر در حل معضلات فکری پدید آمده از تلاقی این دو فرهنگ باشد، بلکه پنهان کاری و تلاش فریبکارانه او و برخی دیگر از روشنفکران عصر قاجار که اولین منادیان جنبش غرب گرایی در ایران بودند، فضای تعامل فرهنگی را آلوده کرد و زمینه ساز کشمکشهایی در عصر مشروطه شد که بستر بسیاری از آنها را بدفهمیهای پدید آمده توسط این گروه از روشنفکران شکل میداد.