ملخص الجهاز:
"روح با حرکت آهستهء دوربین به سمت پنجرهء هتلی ارزانقیمت و ورودش به خلوت دو دلداده شروع میشود،درحالیکه هالووین با آن نمای متحرک معرفیاش گامی فراتر میرود و نقطهنظر تماشاگر را با نقطهنظر سوبژکتیو مایکل مهیرز شش ساله منطبق میکند؛پسرکی که از بیرون خانهشان،خواهرش و دوست او را زیر نظر دارد.
آن نمای درشت ابتدای فیلم از چشم سوزان کدوتنبل نوعی معرفی فصل قتل است که از نمای سوبژکتیو نقطهء دید مایکل میبینیم؛و بنابراین،از نظر مضمون این دو صحنه را به هم پیوند میدهد و هشداری است برای نوع نگاهی که پس از این شاهد خواهیم بود؛گاهی سوزان و ویرانگر،نگاهی که نه به آینهء انسانیت متداول،بلکه به یک راز سربهمهر مینگرد، نگاهی که نه به دنبال شریک شدن در درام تقابل انسانها، بلکه به دنبال هجو و ویران کردن دلمشغولیهای انسانی است.
کارپنتر،که تماشاگرش را به این آگاهی اضطرابآور دربارهء نوع دیدن و نتایج دیدن بیمسؤولیت رسانده است، دیگر بهندرت این نمای سوبژکتیو متحرک را تکرار میکند؛ ولی هربار که دوربین همان حرکت آهسته،با احتیاط و کاوشگر خود را شروع میکند،ما در موقعیتی قرار میگیریم که انتظار بدترین حالت را داشته باشیم.
این حقیقت که تقریبا تمامی فیلم در شب میگذرد-شب هالووین سال 3691 و چنین شبی در پانزده سال بعد-طبیعتا جلوهای رازگونه به فیلم میدهد؛ «چیزی»ناشناخته که پشت مرزهای روشنایی مصنوعی چراغهایمان به کمین نشسته است،پشت مرزهای منطقی که اغلب برای بیآزار نشان دادن چیزهای مرموز به کار میبریم.
در پایان فیلم،از«ندیدن» میترسیم؛چون حالا دیگر برایمان جا افتاده است که اگر حتی برای لحظهای چشم بگردانیم،ممکن است این عامل وحشتی که چند بار ظاهرا مغلوب شده است،این فرصت را پیدا کند که دوباره شکل بگیرد و آرامش شکنندهء دنیایمان را درهم شکند."