خلاصة:
نظام سیاسی اسراییل به دلیل ماهیت متفاوت شکلگیری که اساس مبتنی بر اشغال و تصرف زورمندانه معنا یافته،همواره نگران تهدیداتی بوده که از محیط درونی و پیرامونی،متوجه آن بوده است.این تصور که هرجنگی میتواند بقای این نظام را تهدید کرده و حتی به طور کامل نابود کند،دولتمردان و طراحان دفاعی اسراییل را به فکر واداشته تا با توسل به قدرت بازدارنده،مانع از وقوع هرنوع اقدام مبتنی بر ویرانگری و نابودی دولت یهود باشند.در واقع،بازدارندگی به عنوان رکن مهم رهنامه راهبردی اسراییل شناخته میشود که با توسل به آن،این رژیم میکوشد به نوعی احساس آرامش و ثبات دست یابد.در مجموع،سه نوع تهدید،اساس سیاست بازدارندگی اسراییل را شامل میشوند که در سطوح زیر قابل ارزیابی و تفسیرند:کم شدت،متعارف و راهبردی یا غیر متعارف.پژوهش پیش روی ضمن بررسی جایگاه بازدارندگی در رهنامه راهبردی اسراییل این سه طرح را تحلیل و تفسیر مینماید.
ملخص الجهاز:
"این تهدیدات در حال حاضر به سه دسته تقسیم میشوند:تهدیدات ناشی از اقدامات چریکی و شبه چریکی در داخل سرزمینهای اشغالی و یا محیط پیرامون مانند لبنان،تهدیدات ناشی از اقدامات نظامی و متعارف ارتشهای عرب و تهدیدات برخاسته از جنگ هستهای در این نوشتار،سعی شده به این پرسش اصلی پاسخ داده شود:هدف اصلی بازدارندگی در رهنامه راهبردی اسراییل چیست؟در مقابل فرضیهای که مطرح شده این است:«هدف اصلی بازدارندگی اسراییل،تحقق این اصل است که امکان نابودی و یا ضربه مهلک به آن وجود ندارد و به این ترتیب،ضمن ممانعت از وقوع هرنوع اقدام مخرب و براندازنده،دشمنان را وادار به شناسایی رسمی خود نماید.
در واقع،یک سیاست طولانی مدت است که اسراییل به واسطه آن میکوشد به دشمن عرب تفهیم کند که نابودی این دولت غیر ممکن بوده و هزینهها و عواقب ناشی از آن، بسیار بیشتر از منافع مورد نظر میباشد.
این خطوط قرمز که در متن سیاست بازدارندگی اسراییل از جاذیگاه ویژهای برخوردار است،گاه مشتمل بر مواردی چون تهدید امنیت اسراییل،تسلیح کشورهای منطقه به سلاحهای مخرب و هولناک،گسترش حملات ضد صهیونیستی علیه مواضع اسراییل و استقرار نیروهای نظامی عرب در مرزهای اسراییل میباشد.
03پس از کنفرانس صلح مادرید در 1991،تفکر غالب در میان تصمیمگیرندگان اصلی اسراییل این بود که احتمال جنگ با کشورهای هم مرز اسراییل و تهدیدات مهم امنیتی حملات متعارف به اسراییل کمتر شده،اما در مقابل،حملات گروههای اسلامی و حملات هستهای-از سوی دشمنان در فاصله دورتر از قلمرو سرزمینی اسراییل-بیشتر شده است.
کوهن این سطح از بازدارندگی را به مثابه اقدامات تلافی جویانه اسراییل علیه فلسطینیها تعبیر میکند که چون ابزاری برای بازداشتن ایشان از عملیاتهای نظامی و حتی سیاسی میباشد."