خلاصة:
موضوع بحث این مقاله «خرافه ستیزی در اندیشهی دینی از دیدگاه شهید مطهری» است؛ و طبعا مسألهی تحقیق عبارت از: «چیستی
نگرش استاد مطهری نسبت به خرافهی دینی و چگونگی برخورد با آن»، خواهد بود.نویسنده در مقدمهی بحث به موضعگیری اسلام در برابر عقاید خرافی پرداخته و خاطر نشان میسازد که هیچ گاه محو کلیهی آثار و
مواریث فرهنگی بشر مد نظر اسلام نبوده و تنها به اصلاح و هدایت آنها در مسیر سازنده نظر داشته است. از این روی، پاسخ برخی
شبههها داده میشود که «چرا با برخی از مفاهیم خرافی همچون مسألهی تعصب در فرهنگ مردم، مبارزهی کامل نشده است؟». در این
قسمت به چند نمونه از خرافاتی که بهوسیلهی دین اسلام تصحیح و هدایت شدهاند، اشاره شده است. پس از روشن شدن این مطلب، نقش علمای اسلام و موضع وظیفهای
آنان مورد بررسی قرار گرفته و یادی از تلاش استاد در این زمینه نیز شده است.نگارنده در بخش نخست، به چند نمونهی جاری از نوع مفاهیمی که با تحریف در معنای اصلی آنها چهرهی خرافی بدانها بخشیده شده
است، میپردازد؛ مفاهیمی همچون شفاعت، ملیت، امتیازات جاهلی، سعد و نحس ایام و فال بد زدن، و در همین رابطه خرافهی نحوست
عدد سیزده و شومیهای مقبولیت یافته در فرهنگ مردم، شخصیت پردازیهای غلط از بزرگان دین، عمدهی مطالب این بخش را
تشکیل میدهند.بخش دوم به ارائهی راهبرد و راهکار مقابله با این عارضه پرداخته است و از اهرمهایی همچون روشناندیشی در برابر جمود فکری،
تقویت حس انتقاد، تحریک عقلانیت دادهها، ارتقا بخشیدن به معرفت دینی و در همین ارتباط اشارهای به مذهب و نقش آن در زندگی
بشر، از میان بردن زمینهی اجتماعی افسونگری سخن میگوید و در توضیح گزینهی اخیر، به نقش مثبت و استثنایی برخی از نمودهای
اساطیری به عنوان حاملهای حکمت و اندرز اشاره میکند.
ملخص الجهاز:
"بخش دوم به ارائهی راهبرد و راهکار مقابله با این عارضه پرداخته است و از اهرمهایی همچون روشناندیشی در برابر جمود فکری، تقویت حس انتقاد، تحریک عقلانیت دادهها، ارتقا بخشیدن به معرفت دینی و در همین ارتباط اشارهای به مذهب و نقش آن در زندگی بشر، از میان بردن زمینهی اجتماعی افسونگری سخن میگوید و در توضیح گزینهی اخیر، به نقش مثبت و استثنایی برخی از نمودهای اساطیری به عنوان حاملهای حکمت و اندرز اشاره میکند.
به راستی آیا تا کنون کسی از خود یا یک متفکر پرسیده است چرا باید از سیزده وحشت داشت؟ چه فرقی بین سیزده و دوازه و چهارده وجود دارد؟ وقتی عدد به سیزده برسد چه فعل و انفعالاتی ایجاد میشود که برای انسان خطر آفرین میشود؟ چرا باید این حکم را از دیگران بدون استدلال پذیرفت؟ اینجاست که خرافی بودن چنین اعتقادی روشن میشود، زیرا از نشانههای بارز خرافه تقلید کورکورانه از دیگران است.
عقلانیت دادهها در مبحث عقلانیت به دو نوع متمایز برمیخوریم؛ یک - عقلانیت نیرومند (Strong Rationality) دو - عقلانیت نقدی (Critical Rationality) موضوع خرافهگرایی - چنان که دانستیم - صرفا بر مبنای بسیط بودن فهم و جزم گرایی استوار است، در حالی که ما برای هدف خود نیازمند عقلانیت کارامد و جزئی هستیم که روبهروی هر دادهای یک چرا در آن وجود داشته باشد تا از هویت آن، دلیل ورود، تناسب با سایر اجزای اطلاعات ذهن و نتیجهای که در بر خواهد داشت سؤال کند و تا پاسخ متناسب با عقلانیت نیرومند حاکم بر کل منظومهی اعتقادی را دریافت نکند اجازهی ورود ندهد."