ملخص الجهاز:
"با اوسا اکبر سلام و احوالپرسی میکنم و درباره مسابقه گرو که قرار است چند روز دیگر در آن شرکت کنم گفتگو رد و بدل میکنیم، اوسا اکبر میپرسد:اون کفتری که چند روز پیش باخت داده بودی کدوم کفتر بود؟ دهانم را باز میکنم که به او جواب بدهم.
اما حالا نمیدانم باید خود را ملامت کنم یا نه!آیا باید به خانه بروم و دستهای مادر را بابت بیتوجهیهای این چند روز ببوسم یا نه!از اینکه چند دقیقه دیگر کاظم تیغی را خواهم دید باید خوشحال باشم یا نه!
اما با شادی زاید الوصفی از او میپرسم:حالا کی برگزار میشه؟ کاظم جواب میدهد:جمعه همین هفته،تو کوچه عبد الجمال، خانه قدیمی سقاها،آنجا بام خوبیداره،خانههای اطراف هم کم سکنه است و مزاحمت کمتری(به تصویر صفحه مراجعه شود) برای مردم داره...
پشتبام خانه سقاها عجیب وسیع و بزرگ است،تعداد زیادی گنبد کاهگلی تکیهگاه خوبیست برای خیل کفتربازها و تماشاچیها، با رسیدن من تقریبا مسابقه در حال شروع شدن است،بوی کاهگل آبپاشی شده با بوی بهار،در زیر آبی آسمان با بلندی بادگیرها انسان را مست میکند."