ملخص الجهاز:
"ولی منظورم از رویداد این است:هدف و یا هدف انجام و اینکه چرا اینجاست که چه کار میکند و علت وجودی او در این صحنه چیست؟چون کارگردان یک نگاه عامتری روی نمایشنامه دارد،روی رویداد سراسری و آن چیزیکه قرار است در کل نمایشنامه سرانجام اتفاق بیافتد و مجموعهء عمل و عکس العملها و مجموعهء حوادثی که تأثیر خاصی روی تماشاگر اولین نکتهای که عرض کردم این بود:معطوف کردن تمرکز هر بازیگر روی بازیگر مقابلش نه روی خودش.
اگر نگوییم ناخودآگاه،یک توجه نیمه آگاه که در واقع ذهنش بهطور اتوماتیک این انبار اطلاعاتی را برایش فراهم کرده است و آن وقت این انبار اطلاعاتی در همان لحظه که وی دارد با توپ جلو میرود و باید به دوستش پاس بدهد در ذهنش کار میکند و فرمان عصبی به عضلهء پا صادر میشود و او با شدت خاصی این توپ را میزند که درست به هم تیمیاش میرسد یا بازیکن والیبال در لحظهای که باید بلند شود و آن مقداری که باید در مقابل آبشار طرف مقابل بلند شود،فاصلهاش با تور و نوع دفاعش و هرچیز دیگری،تمام اینها در ذهنش محاسبه شده و اعصابش فرمان میدهند.
به این ترتیب هربار که شما روخوانی میکنید یک مقدار یا چند کلمه از این متن در ذهن شما جا میافتد پس از پنجاه بار روخوانی و تکرار،شما خودبهخود متن را از حفظید:بستگی به حافظه بازیگر دارد،ولی به علت تکرار زیاد، بدون اینکه متن را در دست داشته باشید به خودتان اجازه دادید که تمام انرژی و تمرکزتان روی مسایل عاطفی و درونیتان و علت وجودیتان در این صحنه باشد و بعد به تدریج همینطور که پیش رفتید آرام آرام در ذهن شما نشست کرده و دیگر خود کلمات میآیند البته این کار را روی صحنه تا آخر انجام نمیدهید."