خلاصة:
قافیه در شعر حکم نت (نغمه) فرود را در پایان ملودی (لحن) دارد. به عنوان مثال، اگر قطعه ای را در ماهور دو (do) اجرا می کنیم و در پرده های این دستگاه مانور می دهیم، نت پایانی و فرود ما همان نت do است.
نگاهی به پیش درآمد ماهور و قسمت دوم (دلکش و فرود) و درآمد ماهور، کرشمه ماهور و چهار مضراب ماهور در شیوه آموختن تار و سه تار (ساکت 1376، ص 34-A) موید آن است که قطعاتی که مثلا در دستگاه ماهور do اجرا می شوند، پس از سیر در نت های ر، فا، می، ...، سرانجام به نت do فرود می آیند.
ملخص الجهاز:
"(-مکمکی،ص 191) مایاکوفسکی میگوید که همیشه لغت برجسته و مشخص را در آخر پارهها جای میدهد و قافیههایش همیسه پیشبینی نشدنیاند(-شفیعی کدکنی 7731،ص 27)و ناگفته پیاست که،اگر شاعر بخواهد در شعر روی کلمهء خاصی تکیه کند،با قرار دادن آن در قافیه این تشخص و برجستگی در حد اعلای خود خواهد بود.
من باب مثال در قطهء نوایی-آهنگ محلی تربت جام-با شعر طبیب اصفهانی (غمت در نهانخانهء دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند) که در دستگاه نوا اجرا میشود،در آغاز هر میزان،در اول هر سطر،پردههای«سیبمل»و«میکرن»تا آخر قطعه-جز یک مورد (1)در مصرع دوم بیت ششم این غزل-نان حلال شیخ ز آب حرام ما-کلمهء قافیهء حرام به قرینهء حلال چه بسا قابل پیشبینی باشد.
در جمعبندی نهایی،سه وزن در کل قوافی این غزل(سوای بیت مقطع)به دست میآید که،چون آنها را به ترتیب در کنار هم بنشانیم،سه ریتم موسیقائی متوالی در زنجیرهء آنها مییابیم: فاعل فاعل فاعل فاعل\فع فع\مفاعل مفاعل در غزل دوم،که به خلاف غزل اول فاقد ردیف است،قافیهها به شرح زیرند:وجود، سجود،عود،معدود،مسعود،ثمود،خلود،داوود،نمرود،محمود،موجود که هرگاه با همان روشی که در غزل اول در پیش گرفتیم،این غزل را از نظر موسیقی قافیه ارزیابی کنیم، کلمات قافیه را،به ترتیب به اوزان فعول،فعول،فاع،مفعول،مفعول،فعول،فعول، مفعول،مفعول،مفعول،مفعول مییابیم که در آنها نظم موسیقائی وجود ندارد.
در غزل حافظ،کلمهء قافیهء هر بیت در معماری و ساختمان کل غزل نیز نقش دارد و،از این راه،وحدتبخش و یکپارچهساز است؛حال آنکه قافیه در اشعار شاعران عموما تنها وزنهای است که حرف آخر را میزند."